کاری شبیه به خودکشی برای گرفتن جایزه اسکار؟
متیو مک کانافی با کم کردن چشمگیر وزن بدنش و فرورفتن در قالب یک شخصیت بیمار حقیقی به نام ران وودروف در فیلم باشگاه خریداران دالاس جایزه گولدن گلوب برترین هنرپیشه دراماتیک مرد سال را برده و کاندیدای اسکار بهترین بازیگر مرد سال هم شده است.
این امر با توجه به پیشینه 20 ساله ای که مک کانافی به عنوان یک مرد سالم خوش قواره با وزن کافی و درست در سینما برای خودش جور کرده بسیار عجیب می نماید اما این بها و قیمتی است که بعضس هنرمندان مجبورند و در برخی موارد برای کسب موفقیت های بزرگ و منجمله جوایزی در حد اسکار بپردازند و خود را تا سرحد بیماری و حتی مرگ لاغر کنند و یا بر عکس بادکنک وار چاق شوند . مک کانافی در رل ران وودروف که یک آدم ماجراجوی اهال ایالت تگزاس آمریکا در دهه 1980 بود و در اوج بحران ایدز در سطح جهان گرفتار این بیماری و به طرز سرسام آوری لاغر شد و سپس برای نجات جانش اقدام به قاچاق داروهای ویژه بیماری اش کرد و از این طریق مقابل قانون ایستاد . بسیار خوب و موفق ظاهر شده و شاید شایسته نشمردن او بابت جایزه گلدن گلوب اش یا اسکاری که بعید است از او دریغ شود، کار درستی نباشد اما مسئله و سئوال این است که یک هنرمند در راه نیل به این دستاوردها تا چه میزان باید سلامتی اش را به خطر بیاندازد و با رژیمی وحشتناک بالای 20 کیلو از وزن بدنش بکاهد.
این بلاها و تبدیل شدن ولو موقتی مک کانافی به نی قلیان نه براش یک فرآیند پزشکی و یا بیماری مهلک و چیزی خلاف خواسته اش بلکه با هدف رسیدن به موفقیت و عنوانی که گفتیم صورت پذیرفته است و البته او را در نقطه اوج عمر هنری اش قرارد داده و در صدر اخبار نشانده است. مک کانافی که ابتدا 20 سال پیش در فیلم های سینمایی جلب نظر کرد و امسال در فیلم مود نیز بازی جالب توجهی را ارائه داده و در Dallas Bugers Club از تمامی حد و حدود قبلی اش فراتر رفته است، می گوید :در آستانه شروع فیلمبرداری این اثر سینمایی جایی شنیدیم که چند نفر در صحبت با یکدیگر درباره من می گفتند:مشکل طرف جدی است، یک کاری برای او بکنیم . همان روز فهمیدم چیزی شده ام که برای نقش ام و برای این فیلم باید می شدم.
آیا این زیاده روی نیست؟
آیا بدن انسان قوه تحمل این فشار کشنده را در راه لاغر شده بدن مبتلا شدن به این بیماری های مهلک دارد؟این روشی خطرناک است و وقتی در مصاحبه با رسانه ها دائماً صحبت از اقدامات متهورانه یک هنرپیشه برای رسیدن به وزن لازم می شود.امکان ندارد مردم و پزشکان به شگفت در نیایند و این سئوال به ذهن نیاید که چرا باید این گونه برای موفقیت های هنری زیاده روی کرد؟
البته مک کانافی این دفاعیه را دارد که اولین کسی نیست که دست به این رژیم غذایی هولناک زده و پیش از وی بسیاری از افراد دیگر نیز چنین کرده بودند و در آینده هم خواهند کرد. تام هنکس برای فرورفتن در رلی شبیه به نقش مک کانافی در فیلم فیلادلفیا که محصول 1993 و درباره یک بیمار مبتلا به ایدز بود، کیلوهای چشمگیری از وزن بدنش کاست و سپس برای کم کردن تدریجی و مجدد وزن بدنش در رل مرد گمشده و تنها در یک جزیره در فیلم دورافتاده باز به دردسر افتاد و همین کم و زیاد کردن های مکرر وزن سبب شد او چندی پیش متوجه شود دچار نوعی دیابت شده است.
رسانه ها طوری این روندها و کارها را با افتخار گزارش می کنند که انگار یک دستاورد پرافتخار است و همین مسئله سبب می شود مردم مثبت و با چشمی سرشار از تحسین به این روند بنگرند و این کار همان خطا و ریسک بزرگی بنظر نرسد که واقعاً هست.
پرداختن این قیمت گزاف و هولناک برای پیروزی های هنری و انجام کارهایی خودکشی وار، سال هاست که در فرهنگ هنری و بخصوص در روند فیلمسازی در هالیوود جا افتاده و انگار گریزی هم از آن نیست و وقتی بازیگران سرشناس هم از آن دوری نمی کنند ، چگونه می توان دیگران را از آن پرهیز داد؟
رابرت دنیروی معروف در روندی متضاد با کار اخیر متیو مک کانافی دوبار دست به افزودن بر وزن بدنش به موازات رل های اهدایی به وی کرد. اولی برای فیلم عالی گاو خشمگین کار مارتین اسکورسیسی و برای ایفای رل یک بوکسور معروف و حقیقی به نام جیک لاموتا بود که اسکار برترین بازیگر مرد سال 1980 را به وی بخشید و مرتبه دوم برای فرو رفتن در قالب رل کاپون گانگستر معروف دهه 1930 در فیلم تسخیرناپذیران به کارگردانی برایان دی پالما در سال 1987 بود. همه به این باور رسیدند که کارهای دونیرو در این زمینه حد نهایت کمال طلبی او در راه تبدیل شدن به نقش و فدا کردن خود در این راه بوده و این باور در مورد مک کانافی و کارش در باشگاه خریداران دالاس هم وجود دارد اما اینجا است که مرز حائل بین بازیگری در سینما با ملاحظات پزشکی در هم می آمیزد و همیشه این ابهام و فرضیه وجود دارد که دومی باعث می شود فاکتور اول پررنگ تر بنظر برسد و کسی نپرسد که آیا توان بازیگری و ایفای رل یک هنرپیشه نیز همان قدر است که ریسک طلبی وحشتناک فیزیکی او بوده است؟ یک هنرپیشه چاق شونده دیگر در راه بازی موفقیت آمیز در یک فیلم جارلیز ترون از آفریقای جنوبی بود که برای تبدیل شدن به یک قاتل حقیقی زنجیره ای به نام ارلین وورنوس در فیلم هیولا محصول 2003 کیلوهای زیادی به وزن بدنش افزود و دونیرو وار اسکار آن سال را به جمع زنان برد و به این ترتیب به این روند چاق شدن های غیر طبیعی و دست بردن در قواعد طبیعت و ملاحظات پزشکی وجاهت بیشتری را بخشید و آن را الزامی تر و مفید تر نشان داد.
با این حال همان طور که پیشتر هم آمد، در سال های اخیر پیوسته برتعداد لاغر شونده ها اضافه شده و کسانی که باید در راستای نقش محوله چاق تر شوند، رو به کاهش رفته اند. کریستین بیل که امسال برای بازی در دسیسه آمریکایی (یا اخاذی آمریکایی) کاندیدای اسکار نقش اول مرد شده است ، در سال 2004 برای فیلم معمولی و به سرعت از یاد رفتنی ماشینیست (The Machinist) آن قدر از وزنش کاست که کم مانده بود بمیرد و همین کار را البته با ابعادی کمتر و خطرات نازل تر برای فیلم بوکسور در سال 2010 تکرار و این بار اسکار نقش دوم مرد را به خاطر ایفای هنرمندانه رل یک مربی و راهنمای ورزش مشتزنی بدست آورد . مایکل فاسبندر که امسال نامزد اسکار نقش دوم مرد است درسال 2008 در فیلم گرسنگی کار استیومک کویین و همین ایفای رل بابی سندز معروف که عضو ارتش جمهوری خواه ایرلند بود و در راه مبارزه با دولت مرکزی انگلیس دست به اعتصاب غذا در زندان زد و جانش را بر سر این قضیه گذاشت، چنان زیاده روی و خودش را باسندز مشابه و یکی کرد که باور این همه لاغر شدن او براستی غیر ممکن بود و بیننده ها را به ترس می انداخت و به شدت نگران این هنرپیشه جوان می کرد که از آن پس هر سال بیشتر از گذشته مطرح شده است.
مت دیمون در روندی مشابه برای فیلم شجاعت در زیر آتش سایه وار لاغر و کوچک شد و فیفتی سنت همین کار را در فیلم همه چیز از هم پاشید انجام داد. آدرین برادی برای پیانیست فیلم سال 2003 رومن پولانسکی که بیننده ها را به زمان برپایی جنگ جهانی دوم در اروپا می برد، همچون افرادی که نام شان آمد آب رفت و به شدت نحیف شد و البته او نیز به سبک و ورال تام هنکس و فیلادلفیا برای این کار اسکار گرفت و این چیزی است که گمان می رود در روزهای پیش رو نصیب متیومک کانافی هم بشود. به زودی فیلم جدیدی به نام خزنده شب هم اکران می شود که در آن نیز جیک گیلنهال بر اثر شدت لاغر شدن ریز چشم هایش گود افتاده و سیاه شده است. در همه این موارد این سوال مطرح است که آیا شدت شدن فیزیکی این هنرمندان و تاثیر آن روی قصه به حدی نمی رسد که قوه بازیگری شان که در اصل باید فاکتور اول باشد، به فاکتور دوم تبدیل شود و آیا این کارهای افراطی بی عاقبت ، اصالت و ظرافت هنر بازیگری را کاهش نداده است؟
در مورد زنان هنرپیشه نیز معادلات فوق کمی تا قسمتی صادق است و این پروسه برای تعداد قابل توجهی از نظرات این قشر هم روی داده است . دو نمونه روشن و جدید در این زمینه آن هاتاوی در بینوایان و ناتالی پورتمن در قوی سیاه هستند که به طرز شدیدی از وزن خود کاستند تا اولی یکی از رنج کشیده های داستان افسانه ای ویکتور هوگو در ورسیون موزیکال آن باشد و دومی به بالرینی جنون آسا تبدیل شود و البته دومی (پورتمن) جایزه اسکار سال عرضه قوی سیاه (2010) را از آن خویش کرد. عکس آن نیز صادق است و رنه رل دیگر برای دوگانه بریژیت جونز به شدت چاق شد و ناظران او را از این بابت ستودند و ایرادی به وی نگرفتند. بخصوص که او بعد از اتمام تهیه فیلم کیلوهای اضافه کرده را دوباره کم کر د.
قانون چیست؟
هالیوود هنوز تصمیم نگرفته که چاق شدن بر اساس نقش را بیشتر می پسندد یا لاغرشدن را ولی این مشخص است که سینما در ورطه افراط هایش به سویی می رود که بازیگران حتی معروفش در راه فتح جوایز بزرگ دست به هر کار ویران کننده ای می زنند و کاری که مک کانامی امسال برای باشگاه خریداران دالاسی انجام داده، تنها اثر بزرگی که دارد، تقویت تام و تمام این فرآیند و زدودن خطرات آن از اذهان آدم هایی است که به ضررهای بزرگ فیزیکی این قضایا نمی اندیشند.
لباسهای متفاوت بازیگران عصبانی نیستم در جشنواره برلین 2014 + عکس
حاشیه های جشنواره موسیقی فجر؛ دختری با شال رضا صادقی
سوفیا ورگارا در پشت صحنه سریال خانواده مدرن در لس آنجلس + تصاویر
آخرین اخبار و عکسها از پایتخت 3؛ نقی با کت شلوار و پاپیون!