6 فیلم مهم تاریخ سینما؛ این بار پای مرگ و زندگی در میان است!!
تصویر بیماری و مرگ در تاریخ سینما سازنده نقاط عطف بی شماری در کارنامه فیلم سازان و بازیگران متعدد بوده است. در این میان، هرچه تصویرسازی این بیماری و مرگ تاثیرگذارتر و ملموس تر باشد، تعداد تصاویر آزاردهنده ای که تماشاگر میبیند بیشتر و باعث ایجاد تناقضی میشود که یک سوی آن آزار و سوی دیگرش لذت تماشای یک اثر درخشان سینمایی است. در برخی مواقع بیماران این گونه فیلم ها مخاطب را آزار میدهند و در بیشتر موارد، مخاطب با آن ها هم ذات پنداری میکند. اصولا ایفای نقش چنین انسان هایی کار آسانی نیست و بازیگرانی که بازی در این گونه نقش ها را میپذیرند اگرچه فشار زیادی بر آن ها وارد میشود اما در نهایت موفقیت های بزرگی هم چون بردن جوایز معتبر سینمایی نصیب شان میشود. فهرست پیش رو 6 فیلم در این مورد و بازیگرانی است که نقش های اصلی آن ها را ایفا کرده اند که به صورت خلاصه از از نظرتان میگذرد:
مرد بارانی (1988) بازیگر نقش اول: داستین هافمن
یکی از درخشان ترین بازی های داستین هافمن متعلق به فیلم «مرد بارانی» است. او در این فیلم نقش مردی به نام «ریموند بابیت» را بازی میکند که مبتلا به بیماری اوتیسم است و با وجود هوش بسیارش توانایی برقراری ارتباط با دیگر انسان ها را ندارد. پس از آن که پدر ثروتمند ریموند ارث کلانی را برای او برجای میگذارد، چارلز، برادر جوان تر او نیز وارد ماجرا میشود تا سهم خود را از ارث پدری تصاحب کند. چهره واقعی و رئالیستی که هافمن از شخصیت ریموند بر جای گذاشت، توانست بسیاری از مخاطبان فیلم را تحت تاثیر قرار دهد و آن را به یکی از مطرح ترین فیلم های زمان خود بدل کند. بیماری اوتیسم را میتوان نوعی درون گرایی حاد دانست که شخص به طور معمول به دلیل ارتباط نداشتن با دیگران از بسیاری جهات از هم سن و سالان خود عقب میافتد. هافمن با وجود داشتن چهره ای سرد از عهده بازی در نقش ریموند به خوبی برآمد و برنده جایزه اسکار هم شد.
من سام هستم (2001) بازیگر نقش اول: شان پن
شان پن، در فیلم «من سام هستم» چهره متفاوتی را از یک بیمار عقب افتاده ذهنی نشان میدهد که زندگی آرامی را با دختر خردسالش سپری میکند. خرده کاری هایی که شان پن در ارائه شخصیت «سام داوسون» نشان میدهد این شخصیت را نه تنها به یکی از افتخارآمیزترین شخصیت های کارنامه وی بلکه به یکی از شخصیت های ماندگار تاریخ سینما بدل میسازد. او به خاطر بازی بی بدیلش در قالب نقش عقب افتاده ذهنی که آزاری به کسی نمیرساند و سعی بر حفظ زندگی خانوادگی اش دارد، توانست در سال 2002 نامزد دریافت جایزه اسکار شود. به طور قطع، او برای ارائه چنین نقشی ما به ازاهای بیرونی نیز داشته است، اما ابتکار و خلاقیتی که در ارائه جزئیات این نقش به کار برده است به طور کامل متعلق به خود اوست و جزو توانایی های بازیگری اش است.
یک چیز واقعی (1998) بازیگر نقش اول: مریل استریپ
در فیلم «یک چیز واقعی» مریل استریپ در نقش زنی به نام «کیت گولدن» ظاهر میشود که مبتلا به سرطان پیشرفته شده است و پزشکان امیدی به بهبودش ندارند. زن در ابتدا سعی دارد همه چیز را مانند گذشته حفظ کند و نگذارد که خللی به زندگی و روابط خانوادگی اش وارد شود اما به مرور زمان و با پیشرفت بیماری اش همه چیز به تدریج دچار تغییراتی میشود و روابط او با همسر و دخترش دستخوش تغییر میشود. «مریل استریپ» برای بازی در این نقش ماه ها با بیماران سرطانی در آسایشگاه زندگی کرد و وقتی که در فیلم حضور یافت از تمامی جزئیات و حالات روحی این بیماران و دردها و ناراحتی های جسمیشان آگاه بود. او نقش کیت را آن قدر طبیعی بازی کرده است که مخاطب به هیچ وجه نمیتواند حتی لحظه ای به این فکر کند که او کیت نیست و مریل استریپ است. خانم استریپ برای حضور در این نقش نامزد دریافت جایزه اسکار شد.
ساعت ها (2003) بازیگر نقش اول: اد هریس
در فیلم «ساعت ها» اد هریس نقش ریچارد را بازی میکند. ریچارد به بیماری ایدز مبتلا شده است، بیشتر اوقات را در تنهایی سپری میکند و تنها یار و غمخوار او «کلاریا» دوست قدیمی او است. علاوه بر چهره پردازی رئالیستی فیلم، آن چه نقش ریچارد را در فیلم تا این حد پررنگ و ارزشمند میسازد، بازی درخشان اد هریس است. او با آن صورت استخوانی و چشمان بی فروغ میتواند بهترین گزینه برای شخصیت تاثیرگذار داستان ویرجینیا و ولف (مادام دالاوی) باشد تا همان قدر که شخصیت ریچارد در رمان رنجور و خسته است، ریچارد فیلم نیز همین حس را به مخاطب القا کند. اد هریس در سال 2003 نامزد دریافت جایزه اسکار شد.
نامادری (1998) بازیگر نقش اول: سوزان ساراندون
«سوزان ساراندون» بازیگر برنده اسکار در فیلم مشهور «نامادری» نقش «جکی هریسون» زنی میان سال را بازی میکند که پس از مدتی به بیماری سرطان مغزش پی میبرد. او دو کودک خردسال دارد که بسیار به وی وابسته هستند و از طرفی اختلاف شدیدی بین جکی و همسرش وجود دارد. دراین میان همسر جکی بدون آن که اطلاعی از بیماری همسرش داشته باشد پرستار بچه ای به نام ایزابل را استخدام میکند تا در نبود جکی از بچه ها مراقبت کند. جکی به تدریج متوجه علاقه همسرش به ایزابل میشود و چون میداند که دیگر بهبودی در کار نیست، تلاش میکند تا علاقه فرزندانش را به سوی ایزابل جلب کند. این تراژدی که به زیبایی به آن پرداخته شده است، در واقع نشان دهنده لحظات تلخ بیماری جکی است. او درد میکشد اما برای حفظ روحیه فرزندانش با نزدیک کردن ایزابل به آن ها لحظات دراماتیکی را در کار به وجود آورده است. سوزان ساراندون برای بازی در این نقش برنده جایزه گلدن گلوب شد.
روانی (1960) بازیگر نقش اول: آنتونی پرکینز
در این تریلر بحث برانگیز آلفرد هیچکاک، «آنتونی پرکینز» در نقش نورمن بیتس، یک بیمار نامتعادل روانی ظاهر شده است که با چهره آرام و مظلومش قربانیان خویش را به دام مرگ میکشاند. مهم ترین وجه شخصیتی نورمن، دوگانگی اخلاقی اوست. مخاطب در ابتدای فیلم به هیچ وجه نمیتواند تصور کند که نورمن یک بیمار روانی است ولی به تدریج و در میانه فیلم به تدریج با بازی خلاقانه پرکینز دچار تردید میشود و در انتها و پس از قتل ماریون، بیمار بودن او به راحتی مشخص میشود. به طور طبیعی یک بیمار مبتلا به شیزوفرنی که صداهایی را میشنود و خود را برای انجام کارهای خطرناکی هم چون قتل تلقین میکند، فراز و نشیب های شخصیتی بسیاری دارد و پرکینز به طرز موفقیت آمیزی از عهده این کار برمیآید. آنتونی پرکینز پس از این بازی درخشان توانست به ستاره ای مشهور در سینمای آمریکا تبدیل شود، اما به اعتقاد بسیاری از منتقدان نقطه عطف کارنامه وی همان فیلم «روانی» بود.
بیشتر بدانید : معرفی 5 فیلم برای کمک به درمان آسیب های روانی
بیشتر بدانید : هالیوودی هایی که برای مبارزه با ایدز کمک کردند!! + عکس
بیشتر بدانید : فیلم برنده اسکار2011 از منظر پزشکی
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع: khorasannews.com