چگونه نقاشی کودکان را تفسیر کنیم؟
بچه ها معمولا در یک سالگی قلم به دست می گیرند و با آن به کاغذ ضربه می زنند، بدون آنکه بتوانند اثری روی کاغذ به جا بگذارند….
کمکم در سنین 18 تا 20 ماهگی، موفق به کشیدن خطوط میشوند و میل ذاتی شان به اثرگذاری و لذت بردن از کارهای خودساخته، مهمترین عامل در بروز شکل گیری این خطوط است. به مرور زمان، آن خط خطی های اولیه، معنا و مفهوم بیشتری پیدا میکند و در حدود 3 سالگی، دیگر خط نگاری کودک فقط برای لذت بردن از حرکت یا فشار مداد روی کاغذ نیست؛ بلکه او سعی می کند با ترسیم تصاویر، احساسات درونی اش را متناسب با تجربه های زندگی کوتاه مدتش بروز دهد.
از 5، 6 سالگی به بعد نیز کودک قدرت و توجه بیشتری برای نظارت بر واقعیات بیرونی پیدا میکند و چون لغات بیشتری آموخته است، بهتر از قبل میتواند اختلاف اشیا را با همدیگر درک کند. بنابراین نقاشی در این دوران، ترسیمی است از چیزهایی که برایش مهماند؛ حتی اگر در واقعیت قابل رویت نباشند.
در این باره با دکتر محمد ولی سهامی، فوقتخصص روان پزشکی کودکان گفت و گویی کردهایم که آن را می خوانید.
آیا نقاشی کودکان نشانهای از تفکرات آنها است؟
بله؛ تصویری که کودکان از خودشان میکشند با تصویری که آنها از خودشان در ذهن دارند، ارتباط مستقیم دارد. دختربچه هایی که همیشه در خانواده از آنها تعریف و تمجید میشود، معمولا تصویر خودشان را زیبا و با لباس های پف دار می کشند و این خیلی خوب است که بچه ها خودشان را دوست داشته باشند. در عین حال، نقاشی کودکان برای روان پزشکان اطفال آنقدر مهم است که گاهی آنها از همین نقاشی ها به عنوان آزمون تشخیصی استفاده می کنند.
این آزمون چگونه و در چه گروه سنی انجام میشود؟
ما معمولا با نقاشی، یک شکل نیمه کاره می کشیم و از کودکی که در طیف سنی 5/3 تا 5/5 سالگی است، میخواهیم آن را ادامه بدهد. بچههایی که آن را خوب و قشنگ ادامه میدهند، معمولا بچههای خوشحال و شادی هستند ولی کودکانی که شکل نیمه کاره را تبدیل به یک نقاشی زشت و ترسناک میکنند، معمولا از وحشت های مستقیم یا غیر مستقیم رنج میبرند. از طرفی در تمام اجزای نقاشی کودکان، از رنگ ها گرفته تا خطوط و اندازه ها، رازی نهفته است.
مثلا دقت بیش از حد بچهها به هنگام نقاشی یا تلاش فوقالعاده شان برای اینکه هر چیزی سرجای خودش ترسیم شود، می تواند نشانه ای از استعداد ابتلا به وسواس در کودک تلقی شود. البته چیزی که قبل از تفسیر نقاشیهای کودکان باید در نظر گرفت، توجه به شرایط و امکانات در دسترس آنها است. نمیتوان از یک کودک با امکانات محدودتر و در شرایط دشوارتر همان انتظاری را داشت که از کودک دیگری با امکانات بیشتر و محدودیتهای کمتر. اما به هر حال، اصول مشخصی در تفسیر نقاشی کودکان وجود دارد.
مثال می زنید؟
بله؛ مثلا خطوط نقاشی کودک به تنهایی و بدون وابستگی به محتوای اثر، می تواند بازتاب دهنده حالت های روحی و فکری او باشد؛ به نحوی که خطوط باز و بلند از راحتی و خوشحالی آنها حکایت میکند و در مقابل، خطوط فشرده و کوتاه حاکی از ضعف عصبی آنها است. در عین حال، خطوط کوتاه و ناپیوسته ای که احساس میشود کودک در کشیدن آنها دچار تردید شده یا از کشیدن آنها منع شده، نشانه خجالتی بودن او است.
فضای نقاشی هم یکی دیگر از ارکان نقاشی است که نشان دهنده نحوه ارتباط و شیوه واکنش نشان دادن کودک به محیط اطراف است. بچه های خجالتی و کم رو که اعتماد به نفس پایین تری دارند، معمولا ترجیح می دهند در یک کاغذ کوچک یا در گوشه صفحه یا در قسمت محدودی از فضای صفحه نقاشی بکشند. کودکان غمگین و گوشهگیر معمولا نقاشیهایشان را متمایل به سمت چپ کاغذ میکشند و بچههایی که خطخطیهایشان را در مرکز کاغذ قرار میدهند، معمولا بر احساساتشان توجه و تمرکز بیشتری دارند. از طرفی، تعداد رنگهای به کار رفته در نقاشی کودکان نیز از اهمیت زیادی برخوردار است.
تعداد رنگ ها در نقاشی کودکان بیانگر حالات درونی آنها است؟
ببینید؛ بچههایی که در زندگی با مشکلات بیشتری مواجهاند، مثل بچههای طلاق و سایر بچههایی که به هر ترتیب در زندگیشان شوک بدی به آنها وارد شده، معمولا در نقاشی هایشان بیشتر از 3 رنگ استفاده نمیکنند و اغلب اوقات، یکی از این 3 رنگ نیز بنفش است که علاقه کودکان به این رنگ، گویای اضطراب آنها است.
درمقابل، بچههایی که آسودگی بیشتری دارند، معمولا بیشتر از 5 رنگ در نقاشیهایشان استفاده میکنند. برای بیشتر بچهها، نقاشی کشیدن به مثابه یک سرگرمی جذاب است و نتیجه نقاشی چندان مورد توجهشان نیست. به همین دلیل، به مربیان مهدکودک نیز توصیه میشود به روند نقاشی اهمیت بدهند و امکانات کافی را برای بچهها فراهم کنند. ضرورتی ندارد که آنها حتما از رنگهای واقعی در نقاشیهایشان استفاده کنند و لزومی ندارد که همیشه برگها را سبز بکشند. البته بچههایی که در زندگی با مشکلات بیشتری مواجه اند، معمولا اثر رنگ ها را با فشار بیشتری روی کاغذ وارد می کنند و بیشتر اوقات، نقاشی شان فقط خط خطی است.
آیا اولین کسی که کودک در نقاشی هایش می کشد، مهم ترین فرد از لحاظ عشق و علاقه یا ترس و دلهره در زندگی اوست؟
خب؛ شکل اول معمولا همان کسی است که ذهن کودک را بیشتر از دیگران به خود مشغول کرده است. بچهها این شکل را با دقت زیاد و رعایت جزییات بیشتری ترسیم میکنند و برعکس، کم اهمیت ترین فرد برای کودک، یا اصلا نقاشی نمی شود یا کوچک تر و دورتر از همه و با کمترین جزییات ممکن نقاشی میشود. اگر کودک، تصویر خودش را در نقاشیهای خانوادگی نکشد، این امر نشانه عدم احساس راحتی او در خانواده است. چیزی که من در نقاشی کودکان به آن توجه میکنم، همین جزییات است زیرا جزییات نشانه هوش است و بچههایی که جزییات را بهتر میکشند معمولا باهوش ترند.
بچهای که هر 5 انگشت دست آدم را توی نقاشی هایش ترسیم می کند، بچه باهوشی است. باهوشها معمولا با دقت زیادی تمام اعضای بدن را میکشند و فراموش کردن برخی از اجزا شاید فقط از سر بیتوجهیشان باشد اما اگر کودکی همیشه یک عضو یا یک چیز مشخص را نکشید، این میتواند معنای خاصی داشته باشد.
والدین در این بین چه نقشی دارند؟
نباید این نکته را نادیده گرفت که در دادن موضوع نقاشی به کودکانمان نیز باید از موضوعات کلی و ملموس استفاده کنیم. مثلا از آنها بخواهیم یک مزرعه خوشحال، یک محل خطرناک یا یک دنیای تمیز را نقاشی کنند. مهمترین رکن در نقاشی کودک، خوشحالی است. بچه میتواند حتی یک کوسه را خوشحال بکشد. باید اجازه بدهیم بچهها بدون محدودیت نقاشی بکشند و آموزشهایمان را به بعد از 7 سالگی موکول کنیم زیرا تا قبل از این سن، بازی و نقاشی آزاد به مراتب بهتر و مفیدتر از هر آموزشی است.
از طرفی، کپی کردن از نقاشی دیگران، مانع بروز خلاقیت کودکان میشود و تکرار این کار میتواند نشانه ضعف اعتماد به نفس کودک باشد اما در مقابله با چنین مواردی، واکنش شدید و مستقیم والدین نه تنها مشکلی را حل نمیکند بلکه موجب افزایش حساسیت و گرایش بیشتر کودک به این کار میشود. در چنین شرایطی بهتر است از یک مشاور یا کارشناس کمک خواست. البته نباید فراموش کرد که اصلا نیازی نیست بچهها حتما خوب نقاشی بکشند یا در آینده یک نقاش ماهر و حرفهای بشوند زیرا نقاشی برای کودکان صرفا ابزاری است برای بالا بردن کیفیت رشد روحی، عاطفی و فکری.
آیا میل به نقاشی کشیدن در همه کودکان وجود دارد؟
بله؛ حتی نقاشی نکشیدن یک بچه میتواند نشانه ضعف او در برقراری ارتباط با دیگران یا بیعلاقگی او به برقراری چنین ارتباطی باشد اما کمبود امکانات نقاشی، پافشاری والدین در نقاشی کشیدن کودکان یا بیتوجهی آنها به نقاشی کودک و به ویژه تمسخرشان میتواند زمینههای بیانگیزگی بچهها را فراهم کند. به همین دلیل توصیه میشود خطخطیهای کودکتان را تشویق کنید زیرا این کار به افزایش اعتماد به نفس و شکوفایی خلاقیت آنها منجر میشود.
کمترین تشویق بزرگ ترها معمولا تعریف و تمجید شفاهی از نقاشی کودکان است و نصب نقاشی آنها به دیوار اتاق نیز میتواند یکی از بزرگترین تشویقها برای کودکان باشد. اگر میخواهید انگیزه نقاشی را در بچههایتان بیشتر کنید، بهتر است خودتان هم با فرزندتان همراه شوید. یک کاغذ بردارید و بدون اینکه به کودک نشان دهید چه میکشید، با حالتی کودکانه سعی کنید در حال نقاشی کردن، حس کنجکاوی او را تحریک کنید و بعد از تمام شدن نقاشی، آن را به خود کودک و سایر اعضای خانواده نشان دهید و پیشاپیش از دیگران بخواهید در برابر نقاشیتان هیجانزده شوند. در عین حال، ساعتی از روزهای تعطیل خودتان را به کار با رنگ و ترکیب آنها با هم (حتی رنگهای پلاستیک ساختمان) اختصاص بدهید و از کودک بخواهید در مورد نقاشیهایش برایتان توضیح بدهد و مطمئن باشید با استفاده از این روشها موجب ارتقای سلامت روان فرزندتان خواهید شد.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع: salamatiran.com