مصاحبه خواندنی با یوسف مرادیان + عکس
یوسف مرادیان بازیگر محبوب سینما و تلویزیون ایران متولد سال 1354 میباشد. اولین حضور او در مقابل دوربین در فیلم سینمایی تکیه برباد در کرمانشاه در نقش یک بوکسور بود. در ادامه سایت نمناک مصاحبه ای خواندنی را با این بازیگر انجام داده که شما را به خواندن این گپ و گفتگو دعوت میکنیم.
آیا از کودکی به بازیگری علاقمند بودید کمی از دوران کودکی خود و نحوه ورودتان به عرصه بازیگری برایمان بگویید:
واسطه برادر هایم که یکی از آن ها مشت زنی کار می کرد یک برادرم کنگ فو کار می کرد اون یکی هم تنیس روی میز کار می کرد و هرکدام از این ها سعی کردم یک جورایی باهاشون باشم و خودم را به آن ها متصل می کردم. و همین بستری را فراهم کرد که با اکثر ورزش ها آشنا شدم شاید کمی جدی تر با ورزشهای رزمی و رشته مشت زنی.
یکی از عزیزانی که به رحمت خدا رفته آقای خداوردی هنوز اسمشون در خاطرم است از من دعوت کرد در یک فیلم بوکسوری که داستان دو بوکسور بود حضور داشته باشم. این فیلم در کرمانشاه و با نام تکیه برباد بود که ظاهرا یک فیلم سینمایی نیز با این نام ساخته شد که فیلمی که گفتم مربوط به سالها قبل از ساخت این فیلم می باشد. فیلم تلویزیونی بود که برای مرکز کرمانشاه تهیه می شد. و من برای اولین بار بود که بازی در مقابل دوربین را تجربه می کردم. آقای شاه حاتمی با من تماس گرفت و گفت کاری را با نام لاک پشت می خواهند شروع کنند. که برای من هم نقشی را در نظر گرفتند. آن فیلم ساخته شد و پس از آن برای فیلم اصحاب کهف انتخاب شدم و نقش یکی از هفت نفر را بازی کردم که به دلیل سنم ترجیح دادند که جوان ترین نقش را بازی کنم.
فیلم جدی خودم را با فیلم دوستان به کارگردانی اقای شاه حاتمی و کارگردانی حسین فرحبخش و … علیخانی روی من و خانم افشار سرمایه گذاری کردند و هر دوتای ما را به سینما معرفی کردند. از اون به بعد کار من از دیدگاه خودم جدی تر شروع شد.
شما سالهاست که وارد عرصه بازیگری شده اید و نقش های متعددی را بازی کرده اید، در دوران بازیگری تان چه نقشی بوده که دوست داشتین بازی کنید ولی هنوز پیش نیامده یا بهتر است بگویم نقشی که دوست داشتید را تا به حال بازی کردید؟
فکر میکنم هنوز اتفاق نیافتاده البته اخیرا در کنار آقای کیمیایی بودم و نقشی را ایفا کردم که فکر می کنم اتفاق خوبی است برای من و فکر می کنم شروع خوبی خواهد بود برای کارم با مسعود کیمیایی.
فکر میکنم فکر میکنم اگر همه چیز دست به دست هم بده و این اتفاقی که در ذهنم است بیافتد اون کاری که ازش صحبت کردید شاید با آقای مسعود کیمیایی برای من اتفاق بیافتد. من فکر میکنم کار متروپل یک شروع بوده برای من با ایشون.
شما از آندسته بازیگرانی هستید که از دهه هفتاد وارد عرصه بازیگری شده اید و در کنار بازیگران مشهوری چون جمشید هاشم پور حضور داشته اید. تفاوت سینمای امروز و بازیگرانی که امروز بازی میکنند با بازیگرانی که از آن دوران هستند را در چه چیز می بینید؟
بسیار سوال خوبی است چون فکر می کنم که اون زمان و اون عزیزان و اون بزرگواران خیلی خیلی مصمم تر و خیلی جدی تر و با حساسیت بیشتر شاید از میان ده تا کار یکی یا دوتا رو برای یک مدت زمان مشخص انتخاب می کردند که شاید من خودم هم تاثیر پذیر شدم از این اتفاق و کم کارکردم و گزیده و تا اونجایی که ممکنه ملاکم رو کار خوب قرار دادم و یاد گرفتم که فقط کار خوبه که موندگاره ولی امروز که دارم با شما صحبت می کنم اتفاقاتی رو میشنوم و مسائلی رو می بینم صحبت هایی را در محیط کاری خودم می شنوم که احساس می کنم اون حساسیت ها و اون ریز بینی ها دیگه به اون شکل وجود نداره یعنی ظاهرا خیلی از آدمها فقط می خواهند کار کنند. و به هیچ چیز دیگری شاید زیاد دقت نکنند.
با توجه به سابقه بازی شما در تله فیلم، سریال تلویزیونی و سینما شما کار کردن در کدامیک از این سه را دوست دارید بیشتر حضور داشته باشید؟
اول این موضوع را بگویم که بنده پس از گذشت این سالها این اعتقاد را دارم که کار خوب است که ماندگار می شود چه در سینما و چه در تلویزیون این کار خوب است که ماندگار می شود. اصولا بازیگرهایی که کارشان را با سینما شروع می کنند سینما فضایی را برایشان ایجاد می کند که در فضای بین الملل دیده ممکن است یک کار در یک نقطه دور افتاده دنیا دیده شود و در تلویزیون هم رسانه ای را داریم که نزدیکتر میشود با همه اقشار جامعه که با همه مردم این سرزمین ارتباط برقرار کرد و حتی دورافتاده ترین نقطه ایران در کوچکترین دهکده ها تلویزیون وجود داره و اون ارتباطه وجود دارد و به همین دلیل من فکر می کنم هر کدام از این سینما و تلویزیون جایگاه خودشان را دارند مشروط بر اینکه کاری که ساخته می شود روی پرده میرود یا در صفحه تلویزیون کاری باشد که مخاطب با آن ارتباط برقرار کند دوستش داشته باشد و پای اون بشینه. بازم میگم سینما جایگاه خودش را در ذهن بازیگران دارد.
از بیست و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر و کاندید شدنتان برای نقش اول مرد و حس تان در آن لحظه بگویید؟
عرض کنم که کاندیداهای اون سال استاد انتظامی بودند دوست بزرگوارم آقای پرویز پرستویی و دوست عزیزم محمود پاک نیت .حالا اینکه من در اون موقعیت جایزه بگیرم یا نگیرم یک بحث جداست .
اون کاری بسیار سنگین و کاری بسیار سخت در شرایط ویژه گرمای قشم گرمای جنوب همه کارها سختی خودش را دارد ولی اون کار به دلیل گریم سنگینی که داشت لباس هایی که تنمان بود ابزاری را که باید حمل می کردیم، اسب سواری و خیلی موارد دیگه .
ولی زمانی را که به من اعلام شد که من برای نقش اول مرد و کسانی که در واقع رقیب من بودند اسامی را که می دیدم لذت بردم یک احساس خوب. وقتی انسان با تمام وجودش زحمت میکشه وقتی تمام توانشو میزاره و سعی میکنه که بهترین باشه اونوقت دیده خواهد شد اونوقت عزیزانی هستند که میبینند و بی تفاوت از کنارشون نمیگذرن.
در اغلب فیلم های شما را با نقشی جدی دیده ایم. آیا در زندگی شخصی نیز جدی هستید ؟
نه. قاعدتا در نقش هایی که انتخاب می شوم به خاطر شرایط ظاهری ام، آروم بودنم انتخاب صورت میگیره. فکر میکنم باید یک فاصله ای بین بازیگرهایی که بازیهای جدی میکنند با بازیگرانی که کارهای طنز می کنند وجود داشته باشه. همه جای دنیا همینطوره مثلا مارلو براندو نقش های جدی و خاصی بازی میکنه و وودی آلن هم کارهای طنز میکنه هردوتاشون هم جایگاه خودشان را دارند. من فکر میکنم از آن دسته بازیگرانی هستم که کارهایی را که از لحاظ محتوایی و کاراکتری، کاراکتر محکمی باشند بیشتر دوست دارم. ولی در زندگی خصوصی ام آدمی انعطاف پذیرم.
از پدر مادر و خواهر و برادرانتان بیشتر برایمان بگویید.
پدرم هم شغل آزاد دارد و هم نماینده چندتا از صنف های کرمانشاه بوده . مردی که برای مسئولیت هایی که بر عهده داشت تمام عمر زحمت کشید یادم می آید که در کودکی وقتی که برای نماز بیدار میشد کار پدرم نیز آغاز می شد و در محیط کارش تا شب پر از انرژی پر از امید برای راحتی خانواده تلاش میکرد.
مادرم یک زن مهربان و خانه ار مثل همه مادران ایران زمین همه وقتشو همه زندگی شو صرف بچه ها کرده و می کند.
دوتا خواهر دارم یک خواهر از همه بچه ها بزرگتر و یک خواهر از همه بچه ها کوچکتر.
پنج تا برادر که من پسر کوچکتر خانواده هستم.
یکی از برادرانم در منطقه کردستان در زمان سربازی متاسفانه تصادف کرد و از دنیا رفت. دو تا از برادرانم در خارج از ایران زندگی می کنند. و یک برادرم در کرمانشاه و پیش پدرم است.
در اسفند ماه سال 90 ازدواج کردم.
از خودتان بگویید.
من در حال حاضر دیپلم دارم ولی برای روانشناسی دانشگاه قبول شدم و اگر شرایطش فراهم باشد حتما ادامه خواهم داد.
اون زمانی که من دیپلم گرفتم همزمان شده بود با دوران پایانی جنگ و اتفاقات آن زمان ولی غیر از رشته بازیگری من علاقه زیادی به روانشناسی دارم.
حقیقتا آدم بسیار آرامی هستم در کلام، مرام و هم رفتار. در بدی مقابل بدی آدمها در صدد انتقام نیستم. اینکه خوب یا بد نمیدونم ولی اون که در خلوت خودم فکر می کنم که اگر احیانا اشتباهی را هم از طرف کسی دیدم من اون اشتباه رو تکرار نکنم و همچنین اکثر اوقات آدم آرومی هستم آدم درون گرا کم کلام ولی گاهی اوقات بسیار پرکلام می شوم.
تنها موردی که از نظر اخلاقی دارم بعضی وقت ها در لحظه به هم میریزم ممکنه از یه حرف یک اتفاق یک مسئله ناخوشایند به هم میریزم و به حدی این بهم ریختگی توی وجودم دیده می شود تا حدی که اگر کسی صورتم را ببیند میفهمد که یک اتفاقی در وجودم افتاده است.
اشاره کردین که آدم درونگرایی هستید آیا با بازیگران رابطه دوستی و رفت و آمد خانوادگی دارید؟
در طول این بیست سال با تمام دوستان آشنا شدیم ارتباط کاری به بهترین شکل ممکنش برقرار بوده و خداروشکر در طی این سالها هیچ وقت مشکلی پیش نیامده ولی رفت و آمد خانوادگی ندارم. روابط من فقط در حیطه کاری است.
در زمان کار سعی میکنم اون چیزی که پسندیده و با همه همکارانم وجود داشته باشد.
از میان بازیگران و کارگردانها به چه کسی علاقمند هستید؟
عرض کنم که استاد مسعود کیمیایی ارادتی خاص، ارادتی از ته قلب دارم. محبت هایی از ایشان دیده ام که این سالها با هیچ چیزی نمی توانم قیاس کنم.
علی شاه حاتمی علیرغم اینکه همکاری تنگاتنگی با وی داشته ام انسانی است که من را وارد عرصه سینما و بازیگری کرد و به روی من وقت گذاشت و برای من سرمایه گذاری کرد و همیشه مثل برادر بزرگترم بود. همه عزیزانی که با آنها کار کردم خدا رحمتشان کند آقای شاپور غریب یکی از بزرگان بوده اند. ساموئل خاکچیان با همه این عزیزان از نزدیک کار کردم و از هر کدامشان درس هایی را آموختم.
حدود دو سال است که زندگی مشترکتان را آغاز کرده اید ، فرزند هم دارید؟
نه. وقت برای بچه دار شدن است.
در کارهای منزل به همسرتان کمک میکنید.؟
قطعا همینطوره چون فکر می کنم که کارهای خونه خیلی زیاده بعضی از آقایون فکر می کنند که بیرون از خانه کار می کنند در واقع همه کارها را انجام داده اند و خیلی کار سختی دارند حالا هر شغلی که دارند و خانم ها اصولا خیلی کاری ندارند ولی من معتقدم که اینطوری نیست. کارهای خانه خیلی سخته و کارهای خانه را یک زن به تنهایی از عهده اش بر نمیاد و چه کسی بهتر از همسرش که بخواد در اون لحظات در کنارش باشد و کمکش کند.
در انجام کدامیک از کارهای منزل رغبت بیشتری دارید؟
هر کاری که بهم گفته بشه
آشپزی تان چطور است ؟
به دلیل اینکه سالها تنها زندگی کردم و در واقع مجرد بودم خب طبیعتا جزو اون دسته آدمهایی نبودم که ساندویچ یا املت بخورم به همین خاطر دست به کار شدم و در واقع فکر میکنم آشپز خوبی باشم.
چه غذایی رو خوشمزه تر درست می کنید؟
غذاهایی مثل کباب کوبیده، چنجه، جوجه کباب مهم اون ادویه هایی است که به آن زده می شود و من در این کار حرفه ای شدم. به همین خاطر خوشمزه میشه.
غذاهای دریایی هم درست می کنم. چون خودم علاقه زیادی به غذاهای دریایی دارم و البته دنبال خوشمزه درست کردن غذا هستم.
رنگ مورد علاقه تان؟
رنگ مورد علاقه ام در درجه اول رنگ قرمز است.
پرسپولیسی هستید یا اینکه رنگ قرمز را فقط دوست دارید؟
پرسپولیسی هم هستم و رنگ قرمز را هم دوست دارم.
غذای مورد علاقه تان؟
من خیلی آدم شکمی نیستم. اطرافیانم این را تایید خواهند کرد. ولی اصولا در غذاهایی که درست می شود غذاهایی از جنس خوراک را دوست دارم و از غذاهایی که پر حجم و سنگین و یک کوچولو اذیت کننده است زیاد میونه خوبی ندارم.
اهل مسافرت و تفریح هستید؟
بله، هر موقع که شرایطش فراهم شود. تا این حد بگویم که شب تصمیم می گیریم و فردا صبح حرکت می کنیم.
بیشتر کدام شهر را برای مسافرت انتخاب میکنید؟
هرجا که بشود. برخی از شهرهای ایران را ندیده ام به واسطه کارم. دوست دارم اون شهرها را هم ببینم اغلب اوقات جایی که هم نزدیکه و در دسترس خانه پدر و مادرم در کرمانشاه و هم شمال اغلب اوقات این دو جا را میروم.
به جز بازیگری شغل دیگری هم دارید؟
شغل اصلی من همین بازیگری است و فکر میکنم که بازیگری شغلی است که تمام وقت را میگیرد ولی دوست دارم در آینده ای نزدیک کاری را که نیاز به وقت زیادی ندارد داشته باشم.
کدام منطقه از تهران ساکن هستید؟
محدوده فرشته، خیابان تختی .
در شبکه های اجتماعی صفحه شخصی دارید؟ مثل توئیتر یا فیس بوک؟
نه. ظاهرا گفته میشه صفحه ای در فیس بوک به نام من دایر است ولی من به شخصه صفحه ای ندارم.
در این قسمت نام چند تن از بزرگان سینمای ایران را میگویم و شما در یک جمله حس تان را نسبت به آن ها بگویید.
علی شاه حاتمی: دوست و برادر خوبم
خسرو شکیبایی: استادی که نبودش احساس میشه
پرویز پرستویی:مردی بسیار نازنین و بازیگری بسیار توانا
جمشید هاشم پور:دوست خوب من و انسانی متواضع
پوران درخشنده: معرف من به سینما
ابوالفضل پورعرب: نازنینی که از خدا براش آرزوی سلامتی می کنم
خوشحال میشویم اگر نظرتان را در خصوص سایت نمناک و پیشنهاد و انتقادتان از این سایت را بشنویم.
بسیار عالی. واقعیت اینکه من از طریق همسرم با این سایت آشنا شدم و ایشان بودند که برای اولین بار وارد سایت شدند و آنقدر مطالب سایت خوب و به روز بود و واقعا به شما تبریک می گویم. برای شما و تمامی عزیزانی که در این سایت کا رمی کنند آرزوی موفقیت دارم و امیدوارم که هر روز رو به جلو حرکت کنید.
در پایان اگر صحبتی دارید میشنویم.
از همه اعضای خانواده ام در جایگاه خودشان تشکر کرده و از خداوند میخواهم که همه این عزیزان در کنار هم باشیم و در واقع زندگی در کنار خانواده است که معنا پیدا می کند.
خداوند را شاکرم که همسری را در سر راه من قرار داد از یک خانواده بسیار خوب که همه اعضای این خانواده بسیار خوب هستند تک تکشان. این را واقعا صادقانه می گویم که ارتباط بسیار صمیمانه ای داریم و من همیشه انرژی خوبی از آنها می گیرم در نهایت از همسرم که از وقتی که زندگی را شروع کرده ایم مثل کوه پشت من ایستاده و در واقع حمایت ها و صحبت های اون باعث میشه که من هر روز انگیزه بیشتری نسبت به آینده داشته باشم. به سهم خودم ازش ممنونم.