چهره ها
مجید واشقانی و جذابیت های نقشش در میکائیل
مجید واشقانی پس از ایفای نقش در سریال های ماتادور و انقلاب زیبا حالا در سریال جذاب میکائیل برای سومین بار در نقش پلیس ظاهر شده است.
مجید واشقانی سی و پنج ساله است و متولد تهران. مهندسی متالوژی خوانده و با سریال «مسیر انحرافی» به عالم بازیگری ورود کرده است و بعد هم مجموعه های کمین، مرز آفتاب، زیر هشت، پایتخت، هوش سیاه 2، ماتادور، انقلاب زیبا و این آخری میکائیل و تله فیلم های نیش عقرب، انتقام، زیر گنبد کلیسا، دست بازنده ها و سربازان سرزمین من. قریب به 20 فیلم و سریال تلویزیونی بازی کرده تا خود را به عنوان یک بازیگر به مخاطب بشناساند و تثبیت کند و جا بیندازد. این را هم خودش می گوید که کلیشه نخواهد شد، بویژه در قالب نقش پلیس.
برای چندمین بار است که نقش پلیس را بازی می کنید؟
سومین بار. هفت سریال کار کرده ام که سه مجموعه آن پلیسی بوده است؛ ماتادور، انقلاب زیبا و میکائیل. شاید این تعداد به نسبت کل کارهایم زیاد باشد. بخشی از این انتخاب ها اتفاقی است، اما هر کدام هم دلیل خاص خودش را داشته. در ماتادور برای اولین بار نقش پلیس را بازی کردم آن هم در کنار بازیگران مطرحی همچون پولاد کیمیایی و سام درخشانی. کارگردان که داستان سریال را برایم تعریف کرد، جذاب به نظر آمد.
نقش پلیس سریال ماتادور تمام ویژگی های لازم برای جذب و ترغیب یک بازیگر برای ایفای آن را داشت. با بهرنگ توفیقی، کارگردان سریال انقلاب زیبا دوست بودم و دوست داشتم با تهیه کننده ای مانند رامین عباسی زاده هم کار کنم. دیدم که این یک پلیس متفاوت است با آنی که در ماتادور بازی کرده بودم. حضور سعید نعمت الله و سیروس مقدم در هر اثر باعث می شود که نتوانی به پیشنهادشان «نه» بگویی، به همین دلیل پلیس سریال میکائیل هم شدم. اگر این انتقاد بر من وارد شود که واشقانی دارد خودش را تکرار می کند، از اساس نمی پذیرم. اصولا تعریفم از تکرار این نیست که مثلا یک بازیگر اگر چهار بار نقش پلیس را بازی کند، خودش را تکرار کرده است.
تفاوت پلیس سریال میکائیل با دیگر پلیس هایی که بازی کرده بودید، در چه بود؟
من سه بار پلیس شدم. پلیس ماتادور عملیاتی بود و کارشناس سایبر و درگیر مسائل امنیتی هم می شد. پلیس انقلاب زیبا اما یک کارآگاه اداره آگاهی در دایره قتل بود که درگیر یک پرونده می شد. پلیس میکائیل اما در کلانتری فعالیت دارد که با یک سری اتفاقات و جرایم منطقه ای دست و پنجه نرم می کند. این سه پلیس چه از منظر تعریف سازمانی و چه از لحاظ شخصیتی تعاریف متفاوتی دارند. فقط اسم شان پلیس است، اما هر کدام به لحاظ موقعیت جغرافیایی، تعریف شخصیتی و چالش های در پیش رو تفاوت های اساسی دارند. نگاهی کارشناسانه و منصفانه به این سه پلیس نشان خواهد داد که من هریک را متفاوت بازی کرده ام.
چگونه شد که پلیس سریال سیروس مقدم شدید؟
تازه سریال انقلاب زیبا پخش شده بود که پیشنهاد میکائیل از راه رسید. همزمان یک پیشنهاد دیگر هم داشتم. همان روزی که برای میکائیل قرارداد بستم، قرار بود برای آن سریال هم مذاکره کنم، اما تصمیم گرفتم که با مقدم و نعمت الله همکاری کنم. طی گفت وگویی که با نعمت الله داشتیم، او گفت که پلیس میکائیل با پلیس های قبلی تفاوت های اساسی دارد. از آن گذشته پیش از این هم دو مرتبه با سیروس مقدم همکاری کرده بودم و به کارش اعتقاد داشتم.
ژانر دلخواه و مورد علاقه خودتان؟
کمدی را واقعا دوست دارم.
تا به امروز تجربه اش هم کرده اید؟
بله، سریال «مسیر انحرافی».
همان سریال که کار بازیگری تان را هم با آن آغاز کردید؟
بله.
پلیس سریال میکائیل یا همان سروان سهراب محمودی که شما بازی اش می کنید، در ابتدا منفعل است. بارها از رئیس کلانتری می خواهد که او را منتقل کند. حتی میکائیل به او بهتان ترسو بودن می زند، اما پس از مرگ سرهنگ ناگهان انگیزه پیدا می کند. به نظر می رسد این انگیزه شخصی است. پس تکلیف تعهد و وجدان کاری در این میان چه می شود؟
او در همان قسمت دوم سریال انگیزه پیدا می کند. همان زمان که بچه همسایه شان که اتفاقا رابطه نزدیکی با هم دارند، در آتش سوزی خانه توسط عوامل آقاخان می سوزد و تلف می شود.
اما در همان قسمت و پس از آتش سوزی، محمودی همچنان اصرار به رفتن از 60 کیلومتر را دارد.
به نظر من شهادت سرهنگ نمی تواند یک انگیزه شخصی باشد. آتش سوزی خانه همسایه چرا، می شود یک انگیزه شخصی اما سرهنگ مامور پلیس است. قتل او یک انگیزه سازمانی به محمودی می دهد که اگر تا به امروز تصمیم گرفته بوده که برود، حالا و از این به بعد می خواهد بایستد. حداقل برای وظیفه سازمانی اش هم که شده می خواهد بماند و مبارزه کند. اتفاقات رخ داده در سریال را اگر در یک محدوده جغرافیایی به اسم 60 کیلومتر تعریف کنیم، به هر حال انگیزه های شخصی و شغلی با هم درمی آمیزند. نویسنده هم هوشمندانه خواسته است که این اتفاق بیفتد، یعنی برای تمام پلیس ها هم انگیزه های شغلی ایجاد کرده و هم شخصی.
برنامه تان برای آینده چیست؟
درست بعد از میکائیل، آمین را کار کردم. این سریال هم پلیسی است، اما من نقش متفاوتی دارم. نقش خوبی است و خیلی دوستش دارم. از آن منفی هایی است که وقتی بازی اش می کردم واقعا لذت می بردم و مطمئن هستم که بیننده هم لذت خواهد برد.
حضور و فعالیت در سینما چه جایگاهی در آینده کاری شما دارد؟
سینما یا تلویزیون فرقی ندارد. من در تعداد زیادی تله فیلم و سریال کار کرده ام که در میان آنها هم کار خوب هست و هم بد، ولی این که مثلا باید و حتما وارد سینما شوم، خیلی دغدغه ام نیست؛ یعنی عجله ای برای ستاره شدن ندارم، ولی عجله دارم که خودم را به عنوان یک بازیگر تثبیت کنم. این که بگویند مجید واشقانی بازیگر خوبی است، برایم خیلی مهم تر به نظر می رسد.
نگران نیستید که در نقش پلیس کلیشه شوید؟
نه، اگر صد بار دیگر نقش پلیس را بازی کنم، متفاوت خواهد بود.
بیشتر بحث پیشنهاد را می کنم و این که فقط پیشنهاد کارهای پلیسی به شما ارائه شود، از آنجا با این نقش ها شناخته شده و کارگردانان حاضر نباشند، ریسک واگذاری شخصیت های متفاوت را به مجید واشقانی بپذیرند.
این دغدغه را دارم که با نقش های متفاوت خودم را محک بزنم. الان که خیلی اصرار دارم که در یک کار کمدی بازی کنم، اما پیشنهاداتی که رسیده چندان چشمگیر نیست، روی کمدی حساس ترم.
مطمئن هستم که کلیشه نمی شوم. فعلا نیاز داشتم که خودم را به عنوان یک بازیگر معرفی و تثبیت کنم. این مساله برایم مهم تر بود تا رسیدن به مرز کلیشه. احساس می کنم با کلیشه شدن فاصله دارم. یک بازیگر در ابتدای راه نیاز دارد که خودش را معرفی کند و بشناساند. من با هفت سریال و 12 تله فیلم در سه سال و نقش های متفاوتی که در این آثار داشته ام، تلاش کردم خودم را معرفی کنم و گمان دارم این اتفاق هم افتاده باشد. هفت سریال یک بازیگر را کلیشه نمی کند، اما می تواند معرفی کند. با این حال از این به بعد در مورد مساله ای که شما در پرسشتان مطرح کردید، بیشتر فکر می کنم تا کلیشه نشوم.