ارشا اقدسی با خندوانه بر سر زبان ها افتاد
ارشا اقدسی بدلکاری است که در برنامه لباهنگ خندوانه توانست نظرات بیندگان زیادی را جلب نماید و آرای زیادی را کسب کند و شاید یکی به پدیده های مسابقه لباهنگ خندوانه رامبد جوان تبدیل گردید. ارشا اقدسی متولد سال 1361 در شهر تهران است. وی مربی آی کیدو بودتا اینکه که با پیمان ابدی آشنا شد. وی پس از مدت کوتاهی، در رشته تربیت بدنی در ایتالیا پذیرفته شد اما به دلیل آشنایی با پیمان ابدی و علاقه به بدلکاری، در ایران ماند و فعالیت وی در زمینه بدلکاری اینطور شروع شد. ارشا اقدسی اولین مربی بانجی ایران است وی که سرمربی باشگاه پیمان ابدی بود بعد از 2 سال که بانجی افتتاح شد، توانست گروه بدلکاری 13 را تشکیل دهد.
«ارشا اقدسی» نامی خاص است که شاید تا قبل از این فقط خوره های سینما و تلویزیون و
کاسنی که نام های نوشته شده در تیتراژها را تا انتها دنبال می کردند، آن را دیده بودند اما حالا همه چیز فرق کرده و شما اگر این اسم را در موتور جست و جوی گوگل سرچ کنید، بیش از 500 هزار لینک به شما می دهد؛ لینک هایی از بیوگرافی و کارنامه اش گرفته تا ویدئوهای عجیب و غریب و کارهای خاصی که انجام داده است.
ارشا حالا جدا از علاقه مندان به سینما، مورد توجه مردم عادی هم قرار گرفته و بعد از حضورش در مسابقه لباهنگ خندوانه و فینالیست شدنش، توجهات به او چندین برابر شده است اما چرا و چطور این اتفاق افتاد؟ تصویری که ما پیش از این از بدلکارها داشتیم، هنوز انسان هایی در سایه بود که به خاطر دل و جرات زیادشان معروف بودند و هیچ وقت خودشان را د رمعرض نمایش قرار نمی دادند ولی ارشا برعکس همه تصورات ما و هم صنف های قدیمی اش با کارها و ایده های مختلف مقابل دوربین ظاهر می شود و هر جا را که نگاه می کنی، اثر از آثار او به چشم می خورد. با این بدلکار جدیدا چهره شده، درخصوص این سوالات و حواشی این چندوقت اخیرش گپ زدیم.
بدون شک حضور این بدلکار در آثار رامبد جوان باعث شد او بیش از پیش دیده شود.
شهرت ارشا اقدسی در خندوانه
گفت و گویی خواندنی با ارشا اقدسی :
عنصری به نام رامبد
یکی از نکات مهم در خصوص ارشا همکاری با رامبد جوان است. شاید بسیاری فکر کنند که او از خندوانه با رامبد آشنا شده ولی همکاری این دو نفر هفت، هشت سالی می شود که استارت خورده. یکی از بهترین کارهایی که اقدسی در زندگی حرفه ای خود انجام داده ماندن در کنار رامبد است؛ ارتباطی که در طول این همه سال ادامه داشت اما بالاخره در فصل سوم خندوانه ترکاند.
از کجا را رامبد آشنا شدی؟
من اولین کارم را در سریال «نشانی» با رامبد جوان داشتم. بعد از آن چند تیزر با آقای جوان کار کردم. آن موقع تیم خودم را داشتم و مشغول بودم.
چطور وارد خندوانه شدی؟
وقتی خندوانه پخش می شد، یک شب به آقای جوان پیامک دادم که خیلی دوست دارم در این برنامه باشم و اگر باشم، می خواهم بترکانم. از آنجا که رامبد به من اعتماد داشت و با روحیه من آشنابود، اجازه داد باشم و خدا را شکر آنچه انتظارش را داشتم، عملی کردم.
شهرت ارشا اقدسی با خندوانه
از اول می خواستی برنامه هایت برای لباهنگ عجیب و غریب باشد؟
راستش می خواستم خودم را در چند ژانر نشان دهم و اگر باز هم قرار بود برنامه دیگری اجرا کنم هم طرح هایی داشتم. اجرای اولم جدی بود، اجرای دوم هم خیلی ملی بود، چون آدم ناسیونالیستی هستم و این بهترین حالتی بود که می توانستم از تریبونی که در اختیارم بود، حسم را منتقل کنم. خوشبختانه مردم هم استقبال کردند.
چقدر روی طراحی برنامه هایت وقت گذاشتی؟
همه ایده ها ظرف دو یا سه روز شکل می گرفت، روی آن ها فکر می کردم و وسائل موردنیازش را فراهم می کردم. صفر تا صد ساخت، اجرا، آماده سازی و کارگردانی کارها هم به عهده خودم و بر و بچه های تیمم بود که کمکم می کردند.
پس حسابی زیر فشار بودی.
چند بار پیش آمد در طول 48 ساعتی که مشغول کار بودم، اصلا نمی خوابیدم تا هر کاری را که از دستم بر می آید، انجام بدهم. البته اگر وقت داشتم، کارهای خیلی بهتری می توانستم بکنم.
خودت فکر می کردی مردم از کارهایت استقبال کنند؟
اصلا فکر نمی کردم که به فینال لباهنگ برسم و انتظار هم نداشتم مردم تا این حد اجراهایم را دوست داشته باشند اما بعد از استقبال خوب مردم، خودم هم خیلی هیجان زده و خوشحالم شدم. این قدر انرژی های خوبی از سمت مردم آمد که برایم باورنکردنی بود.
به جز لباهنگ در چندین میان برنامه خندوانه هم حضور داری. در ساخت آن ها چقدر دست داری؟!
میان برنامه ها کارگردان دارد که همه آن ها مشخص اند و خدا را شکر همه شان آدم های باحالی هستند و دست من را برای خلاقیت باز گذاشتند و می گذارند با سبک و اجرای خودم وارد شوم و بتوانم از روش هایم استفاده کنم. بچه های خندوانه با من خوبند، از خود آقای جوان گرفته تا دیگران، همه به من اجازه می دهند کارهایم را انجام دهم.
عکسی از ارشا اقدسی
در این مدت ارشا اقدسی در کارهای ریز و درشت زیادی حضور داشت
چالش کارهای جنبی
درست است که راش با رامبد معروف شد اما بعد از همکاری با جوان در خندوانه، درهای شهرت به رویش بازتر شد و پروژه های ریز و درشت زیادی را به او سپردند. البته این به آن معنا نیست که ارشا اقدسی تا پیش از لباهنگ، شهرت خاصی نداشت، خیر او در پروژه های بین المللی هم شرکت کرده بود و برای خودش سری میان سرها داشت اما آمدنش روی استیج لباهنگ باعث شد معروف ترین بدلکار ایران شود.
بعد از خندوانه دیگر چه پروژه هایی برایت جور شد؟
پروژه که از قبل هم داشتم اما این روزها درگیر سریال «سرزمین کهن» کمال تبریزی هستم.
در جشن حافظ هم کلیپی برای جمشید هاشم پور ساختی، ساخت آن اثر چطور به تو سپرده شد؟
آقای معلم و آقای اوجی به من گفتند می خواهیم از جمشید هاشم پور تجلیل کنیم و یک ویدئو برایش درست کنیم. خط را به من دادند و من را برای اجرای کار رها کردند به حال خودم.
تا چه حد رها کردند؟
نه این که من را ول کرده باشند، منظورم این بود که دستم را برای کار باز گذاشتند.
از حق نگذریم کلیپ هیجان انگیزی بود، چند روز قبل از مراسم کار را ساختی؟
کل کار را در یک روز فیلمبرداری و صداگذاری و ادیت کردم؛ یعنی ادیتش شاید شش ساعت طول کشید. این کلیپ کوتاه اولین کاری بود که خودم رسما کارگردانی کردم و البته اولین کاری بود که با سه تا قهرمان جهان کار می کردم. برای این کلیپ احسان روزبهانی (قهرمان بوکس)، یوسف کرمی (قهرمان تکواندو) و حامد پورطالب (قهرمان جودو) در کنار من حضور داشتند.
ارشا اقدسی و جمشید هاشم پور
کار کردن در آن زمان کم و با سه قهرمانی که کارشان بازیگری نیست، سخت نبود؟
با وجود این که آن ویدئو در فرصتی بسیار کوتاه و با سرعت بالا ساخته شد، هر سه ورزشکار خوب کشورمان بااخلاق و خوب پای کار ماندند و من واقعا از آن ها ممنونم و از حضورشان هم خوشحالم، چون آن ها نیز آقای هاشم پور را دوست داشتند و به عشق ایشان کار را انجام دادند.
این کلیپ اولین بار در جشن حافظ پخش شد، بازخوردهای تماشاگرانش چطور بود؟
راستش زمانی که این ویدئو در حال پخش بود، من برای ادامه برنامه از سقف آویزان بودم از آن بالا نمی توانستم چیزی را ببینم، فقط صدای مردم را می شنیدم و از واکنش هایشان حدس می زدم الان کجای کلیپ هستند، البته تصویر آقای قریبیان را از آن بالا می دیدم که لبخند رضایت بخشی روی صورتش بود و این به من انرژی می داد.
بعد از تمام شدن برنامه ات چطور، کسی راجع به آن با تو صحبت نکرد؟
بعد از اجرا از خانواده آقای هاشم پور نظرشان را پرسیدم. خیلی خوششان آمده بود. دیگر دوستان هم به من خیلی لطف داشتند و خوشحالم که از اولین کارم که با وقت کمی ساختم، همه سینمایی ها مثل آقای قریبیان، آقای معلم و… استقبال کردند و آن را دوست داشتند.
واکنش خود جمشید هاشم پور چطور بود؟
وقتی ایشان فیلم را دید و در پشت صحنه با هم صحبت کردیم، خیلی از کار تعریف کردند و من فکر می کردم همه چیز تمام شد، همه راضی بودند اما چند روز پیش تلفنم زنگ خورد و دیدم که آقای هاشم پور است و شخصا از من به خاطر کلیپ تشکر کرد.
جدا؟ تو چه حالی داشتی پشت تلفن؟
زبان بند آمده بود. مگر می شود این آدم به من زنگ بزند و تشکر کند؟ من واقعا درب و داغان و مرده مرامش شدم! البته قبل از این کلیپ و کل ماجراهایش هم بودم ولی حالا بیشتر هستم.
به جز جشن حافظ در این ماه کنسرت 1410
فرزاد فرزین را هم داشت؛ کنسرتی که آن هم با حواشی زیادی همراه بود و خیلی سر و صدا به راه انداخت. چطور با فرزین آشنا شدی؟
من بشخصه این آدم را خیلی دوست دارم، سوا از این که یک آرتیست کاردرست است، به شدت انسان بااخلاقی هم هست. این برنامه ویژه که با همه کنسرت های قبلی متفاوت بود، سختی های خاص خودش را داشت ولی فرزاد در اوج شلوغی توانست همه چیز را هماهنگ کند.
فکر می کردی این قدر مورد توجه قرار بگیرد؟
آن کنسرت بازخوردهای خوبی داشت و بیشتر کسانی که در سالن بودند، رضایت داشتند ولی برای من همیشه کسی که سفارش کار را می دهد، مهم است و خوشبختانه خود فرزاد از نتیجه راضی بود.
کمتر بدلکاری مثل اقدسی تا به این حد در قاب دوربین ها حضور داشته
انتقال به جلوی دوربین
حالا دیگر نمی شود گفت ارشا فقط یک بدلکار است. او در کنسرت حضور دارد، کلیپ می سازد، مسابقه خوانندگی می دهد و انگار از پشت صحنه بودن خسته شده و آمده که ستاره جلوی دوربین باشد. بخش های جالبی از گفت و گوی ما با او درخصوص همین ماجرا بود.
ارشا قبول داری که پیش از تو خیلی مرسوم نبوده که یک بدلکار تا این حد در کانون توجهات باشد؟ چرا این قدر اصرار داری که به جلوی دوربین بیایی و دیده شوی؟
راستش من نخواستم در کانون توجه باشم، خندوانه یک برنامه ویژه بود و باعث شد دیده شوم. من در حال حاضر هم دقیقا همان کارهایی را انجام می دهم که قبل از آن می کردم ولی به لطف خدا و انرژی مضاعف مردم بعضی اتفاقات خوب برای من در حال رخ دادن است.
پس این جلوی دوربین بودن هایت به اصرار خودت نیست و دنبال خودنمایی نیستی؟
نه، اگر جلوی دوربین آمده ام، فقط به این خاطر بود که می خواهم بدلکاری را در ایران به جایی که حقش است، برسانم. این تنها هدف من است؛ کاری که پیمان ابدی- خدابیامرز- شروع کرده و من مسئولیت دارم ادامه اش بدهم. این راهم بگویم که تا حداقل به نظر خودم به سرانجامی نرسد، تمام تلاشم را پای این کار می گذارم.
این جایگاه بدلکاری که گفتی دقیقا چه سطحی می شود؟
به عنوان مثال موقعی که بدلکاری به عنوان یک رشته درسی وارد دانشگاه های پودمانی شود، من به هدفم رسیده ام.
فقط به همین فکر کرده ای یا موارد دیگری هم در ذهنت وجود دارد؟
باز هم هست؛ مثلا صنف ما باید تفکیک شود، الان صنف ما یک جورهایی در دسته هنرورها قرار دارد. اگر بشود یک صنف مستقل بدلکاری ایجاد شود و بعد از آن در جشنواره های مختلف به بدلکارها هم جایزه بدهند، اتفاقی است که در شان جایگاه بدلکاری است.
این همه ژانگولرهایی که طی این مدت درآوردی و دیده شدی، در بین هم صنف هایت چه بازخوردهایی داشت؟
شاید باورتان نشود ولی در بین بدلکاران ایرانی، هیچ کس به خاطر موفقیت های کارهای اخیرم حتی یک تبریک هم به من نگفت.
چرا این اتفاق افتاده؟
راستش چرای آن اصلا برایم مهم نیست و نمی خواهم در موردش صحبت کنم.
به نظرت به این خاطر نیست که تو یک جورهایی تابوشکنی یا سنت شکنی کرده ای و کارهایی را انجام می دهی که بدلکاران پیش از تو هیچ وقت انجام نداده اند؟ یعنی تو کارهای جدیدی به این رشته الصاق کردی که باعث شده دیگران از تو دلخور باشند.
به هیچ وجه، ما چیزی به نام سنت نداریم که من سنت شکنی کرده باشم یا قانون بدلکاران را شکسته باشم. همه جای دنیا بدلکارهایی داریم که بازیگر هستند و اصطلاحا به آن ها بازیگر- بدلکار می گویند.