فرهاد قائمیان نقش اصلی تاریکی شب و روشنایی روز
مصاحبه با فرهاد قائمیان
فرهاد قائمیان در سال 1344 در اردبیل متولد شد. در سال 1370 ﺍولین تجربه بازیگری حرفهﺍی ﺍش رﺍ با فیلم دمرل شروع کرد و تا کنون در فیلمها و سریال های زیادی ﺍیفای نقش کرده ﺍست.
فرهاد قائمیان بازیگر کم حرف و آرامی است. می توان در یک جمله گفت او از آن دست افرادی است که هرگز به دنبال هیاهوی مطبوعاتی نبوده و به همین دلیل همیشه بدون حاشیه کارش را انجام می دهد.
او در طول این سال ها خیلی سخت و گزیده نقش هایش را انتخاب کرده، به همین دلیل وقتی کارنامهتلویزیونی او را بررسی می کنیم، تعداد کارهایش به انگشتان دو دست نمی رسد؛ در این باره می توان به سریال های وفا، شوق پرواز، سرزمین کهن، تعبیر وارونه یک رویا، نردبام آسمان، یادآوری و زمانی برای عاشقیاشاره کرد. همین ویژگی باعث شده تا نقش هایش در هر یک از سریال ها متفاوت باشد و مخاطبان رسانه ملی همیشه با دیدن او در یک نقش تازه کاملا غافلگیر شوند.
به عنوان مثال در یک سریال نقش جاسوسی به نام خرچنگ را بازی کرد و در یک مجموعه تاریخی نقش ترخان را به عهده داشت و در اثر دیگری نقش پلیسی را ایفا می کرد که با این که خودش به دنبال قاتلان است، اما خواهرش کشته می شود. او این روزها در سریال تلویزیونی «تاریکی شب، روشنایی روز» به کارگردانی حجت قاسم زاده اصل مشغول بازی است. او نقش بهنام طریقت، قهرمان اصلی قصه را به عهده دارد. همین بهانه ای شد تا با او گپ و گفت صمیمانه ای داشته باشیم. گفت وگویی که البته براحتی میسر نشد و ممارست و سماجت زیادی را طلب می کرد. فرهاد قائمیان اصولا اهل مصاحبه نیست و بسختی تن به گفت وگو می دهد.
فرهاد قائمیان بازیگر تاریکی شب و روشنایی روز
آقای قائمیان همیشه با انتخاب نقش هایتان مخاطبان را غافلگیر می کنید و هر بار شما را در لباس یک شخصیت تازه می بینند. در این سریال چه نقشی را بازی می کنید؟
بازی در سریال تاریکی شب روشنایی روز، سومین همکاری من با حجت قاسم زاده اصل است و افتخار دارم دوباره در کنار این کارگردان، نقش خوبی را ایفا کنم. فیلمنامه، مهم ترین مساله ای است که همیشه قبل از بازی به آن توجه می کنم. خوشبختانه فیلمنامه این سریال بسیار خوب نوشته شده و به زعم من یک نقطه عطف در تلویزیون محسوب می شود.
متن، بستر عاشقانه و سیاسی دارد و در مقطعی از تاریخ ایران می گذرد. این برای من خیلی دوست داشتنی است و می دانستم با بازی در این سریال تجربه خوبی برایم رقم می خورد. ضمن این که سال هاست با قاسم زاده رفاقت دارم و خوشحالم بار دیگر با هم همکاری می کنیم. در این مجموعه هم نقش بهنام طریقت را بازی می کنم که شخصیت اصلی قصه سریال تاریکی شب روشنایی روز است.
ایفای نقش بهنام طریقت برایتان چه ویژگی ای دارد؟ شنیده ایم طریقت مردی است که سال ها درگیر عشقی بوده و همچنان وفادار به عشقش مانده. ایفای این نقش به لحاظ حسی چقدر شما را درگیر کرده است؟
این ویژگی مثبت شخصیت بهنام طریقت است. او مراحل مختلفی را در زندگی پشت سر گذاشته و از سوی دیگر، گذشته همچنان با او در حرکت است. مسلما یکی از جذابیت های نقش بهنام طریقت همین خصوصیات اوست. ضمن این که در قالب زندگی بهنام، مقاطع مختلف تاریخی و حضور آدم ها و روابطشان دیده و مرور می شود. در مجموع چالش این شخصیت برایم جالب است. امیدوارم با هدایت آقای قاسم زاده بتوانم این نقش را خیلی خوب و درست بازی کنم.
تعاملتان با کارگردان چطور است و آیا این اعتماد دو طرفه وجود دارد تا با فکر آزاد نقش را بازی کنید؟
گرچه بازی در این سریال سومین همکاری من و آقای قاسم زاده است و سال ها با هم رفیق هستیم، اما همه این موارد باعث نمی شود که کار را راحت و بدون دردسر در نظر بگیریم.
اتفاقاً هر دو در کار سختگیر هستیم. ضمن این که قاسم زاده می داند از بازیگر چه می خواهد و به شخصیتش احترام می گذارد. این ویژگی بسیار مثبت این کارگردان است که با اشراف به متن کارش را انجام می دهد. از سوی دیگر این مساله برای همه بازیگران اهمیت دارد که با آسودگی خاطر کارشان را انجام بدهند و بتوانند به هم اعتماد کنند.
نمی گویم متفاوت هستم، اما ترجیح می دهم سالی یک کار انجام بدهم اما با یک فیلمنامه خوب و قابل دفاع. دلم می خواهد کارهایم قابل دفاع باشد
به اعتقادم نگه داشتن مخاطب تلویزیون نسبت به مدیوم های دیگر خیلی سخت تر است، چون هم زمان سریال طولانی تر است و هم این که بازی ها باید درست در آورده شود
در مجموع نگاه و لبخند مردم، حتی زمان هایی که نامم را به یاد نمی آورند هم برایم جذاب است. واقعیت این است که مردم، ما را به اینجا رسانده اند
البته جمله ای می خواهم بگویم که به هیچ وجه تعارف نیست، اما نوع نگاهی که قاسم زاده به کار دارد، باعث شده آرامش در کار وجود داشته باشد. انتخاب عوامل هم بدرستی انجام شده و من با بیشتر دوستان که پشت و جلوی دوربین همکاری می کنند، فعالیت داشته ام و این باعث خوشحالی است.
شما در طول این سال ها با وسواس و گزیده نقش هایتان را انتخاب کردید. آیا فیلمنامه های خوبی پیشنهاد نمی شود یا این طور ترجیح می دهید؟
مسلما فیلمنامه های خوب داریم، شاید من سعادت این را نداشتم که در خدمت دوستان باشم. هر بازیگری برای کارش معیارهایی دارد و من مستثنا از این مساله نیستم. به همین دلیل سعی می کنم نقشی را انتخاب کنم که حرفی برای گفتن داشته باشد و دوستش داشته باشم.
البته نمی گویم متفاوت هستم، اما ترجیح می دهم سالی یک کار انجام بدهم، اما با یک فیلمنامه خوب و قابل دفاع. دلم می خواهد کارهایم قابل دفاع باشد و خدا را شاکرم در این سال ها فیلمنامه هایی را کار کرده ام که دوستشان داشتم و با خوشحالی به همه کارهایم فکر می کنم و همه نقش هایم را تا به امروز دوست داشته ام.
عکس فرهاد قائمیان
وقتی نقشی به شما پیشنهاد می شود، مدیوم آن که تئاتر باشد یا سینما و تلویزیون برایتان تفاوت دارد؟
نه، اصلا تفاوت ندارد، چون برای یک بازیگر فرقی نمی کند که تئاتر می خواهد بازی کند یا در سینما و تلویزیون حضور داشته باشد. هر مدیوم چارچوب های خودش را دارد و بر آن اساس هم بازیگر نقشش را اجرا می کند. اصل مهم، خوب بودن متن و کاراکتری است که پیشنهاد می شود و این که چه میزان سختی همراه دارد و با بقیه نقش هایی که قبلا بازی کرده ام، چه تفاوت هایی دارد. این برای من عاملی تعیین کننده است. هر چقدر نقش سخت تر و تازه تر باشد اشتیاق من برای ایفای آن بیشتر می شود. به اعتقادم نگه داشتن مخاطب تلویزیون نسبت به مدیوم های دیگر خیلی سخت تر است، چون هم زمان سریال طولانی تر است و هم این که بازی ها باید درست در آورده شود. مسلماً حفظ تماشاگر برای تماشای یک اثر 720 دقیقه ای کار راحتی نیست. ضمن این که سلایق مخاطبان انبوه تلویزیون متفاوت است و هر کس دیدگاه خودش را دارد. به همین دلیل حفظ مخاطب به سهولت انجام نمی شود.
فکر می کنید خودتان تا چه میزان توانسته اید مخاطبان را نسبت به بازی تان راضی نگه دارید؟
در این باره من نباید اظهار نظر کنم، اما بازخوردهایی که از جامعه می گیرم، نشان می دهد در کارم موفق بوده ام. البته منظورم موفقیت مطلق نیست، ولی در مجموع نگاه و لبخند مردم، حتی زمان هایی که نامم را به یاد نمی آورند هم برایم جذاب است. واقعیت این است که مردم ما را به اینجا رسانده اند و داوران نهایی مردم هستند که می توانیم خودمان را در ترازوی قضاوت آنها قرار بدهیم. مردم تکیه گاه ما هستند و من برایشان خیلی احترام قائلم.