شخصیت های ماندگار و متفاوت زن در تلویزیون
شخصیت های ماندگار زن در تلویزیون
شخصیت های ماندگار زن در تلویزیون که باعث جذب مخاطبین شدند.مجموعه های تلویزیونی تولید شده در سه دهه اخیر را می توان از جنبه های مختلف بررسی کرد که یکی از مهم ترین آنها حضور کلیدی و تاثیرگذار زنان در آثار یاد شده است.
پس از پیروزی انقلاب و به راه افتادن چرخ تولید در تلویزیون، به مرور زنان جای خود را در این دسته از آثار باز کردند و در پیشبرد داستان فیلم و سریال ها نقشی کلیدی به عهده گرفتند. غلبه گونه ملودرام بر دیگر گونه ها در دهه 60 نیز مزید بر علت شده و جایگاه آنان را در آثار تولیدی بسیار پررنگ تر کرد. در آن میان برخی نقش ها از ماندگاری بیشتری برخوردار بوده و در ذهن مخاطبان خویش حک شدند که وجه تمایز آنان با نمونه های مشابه، به متفاوت بودنشان باز می گردد. در ادامه نگاهی به تعدادی از شاخص ترین این نقش ها در دهه های گذشته می اندازیم.
فخری خوروش، مهد علیا (امیرکبیر)
ایفای نقش های تاریخی با توجه به منابع موجود، کاری سخت و دشوار برای بازیگران است بویژه آن که رگه هایی از شرارت و پلیدی را نیز با خود به همراه داشته باشد. مهدعلیا (مادر همسر امیرکبیر) یکی از مهم ترین این نقش هاست که نقشی کلیدی در به قتل رسیدن داماد خود هم داشته است. زنی مستبد و قدرت طلب که بازیچه دست روس و انگلیس شده و در نهایت فاجعه بزرگی را رقم می زند. خوروش در مجموعه تلویزیونی امیرکبیر برای خلق این شخصیت به یک بازی بیرونی با اندکی اغراق روی آورده و بخوبی روی وجه قدرت طلبی مهدعلیا مانور داده به گونه ای که نفرت را در مخاطبان خود به وجود می آورد.
مینو ابریشمی، جیران (هزاردستان)
اگر بخواهیم نام ده مجموعه تلویزیونی فاخر تاریخ تلویزیون را نام ببریم بدون شک از هزاردستان ساخته علی حاتمی یاد خواهیم کرد که در رده های بالای این جدول ده تایی جاخوش کرده است. هزاردستان با آن شخصیت های منحصربه فرد و درخشان، قصه ای مردانه با محوریت شخصیت های مرد دارد که زنان در حاشیه آن حضور دارند. از میان آنها شخصیت جیران (همسر ابوالفتح صحاف) درخششی خیره کننده داشته و مخاطب را بشدت تحت تاثیر خود قرار می دهد. بویژه در سکانس درخشان وداع او با ابوالفتح که وداعی همیشگی با رنگ و بوی مرگ به نظر می رسد، ابریشمی عالی ظاهر شده و لهجه آذری دوبلور نیز آن را کامل کرده است.
آتنه فقیه نصیری، سارا (خاله سارا)
برخورداری از مخاطبان میلیونی مهم ترین نقطه قوت و امتیاز تلویزیون بر دیگر رسانه هاست که گاه مجموعه های کاملا معمولی را به اوج می رساند. خاله سارا نمونه کاملی از این دست است که به شکلی عجیب و دور از انتظار مورد توجه بسیار قرار گرفت. بخش مهمی از این موفقیت بدون شک مرهون شخصیت محکم و با صلابت سارا به عنوان قهرمان داستان است که در برابر همه ناملایمتی ها ایستاده و در آخر نیز به پیروزی می رسد.
البته نباید از شباهت های کمرنگ این شخصیت با اوشین سال های دور از خانه که در آن ایام بسیار هم محبوب شده بود، در کنار بازی سمپاتیک و همدلی برانگیز فقیه نصیری در این نقش بسادگی عبور کرد.
سوسن تسلیمی، فاطمه (سربداران)
کنش مندی را می توان مهم ترین خصوصیت یک قهرمان نمایشی دانست که در جلب توجه مخاطب نقشی کلیدی به عهده دارد. شخصیت فاطمه در مجموعه سربداران با بازی درخشان سوسن تسلیمی یکی از کنش مندترین شخصیت های زن دهه 60 تلویزیون است که برای آزادی از زیر یوغ مغول ها تا پای جان می جنگد. محمدعلی نجفی در خلق این شخصیت تا حدودی صفات مردانه را هم به آن اضافه کرده و کمی از خصوصیات زنانه اش کاسته که تسلیمی با درک درست خود از نقش آن را به بهترین شکل ممکن به اجرا درآورده است.
کمند امیرسلیمانی، آذر (پدر سالار)
اکبر خواجویی در این مجموعه پرطرفدار اوایل دهه 70، تقابل تفکر سنتی با نگاه مدرن نسل جوان را محور داستان قرار داده که نیاز به دو شخصیت قوی و تاثیرگذار در راس هریک از آنها دارد. اسدالله خان با بازی محمدعلی کشاورز و آذر با بازی کمند امیرسلیمانی که این دومی با لجاجت های خود درام را شکل داده و آن را به سمت تراژدی پیش می برد. به همین خاطر هم نقش آذر را می توان یکی از برجسته ترین نقش های زنان در مجموعه های تلویزیونی به حساب آورد که شهرت بسیار هم برای امیرسلیمانی به ارمغان آورد.
پری امیرحمزه، مادر اسد (آرایشگاه زیبا)
نگرانی های مادرانه یکی از شاخص ترین وجوه شخصیت پردازی در مجموعه آرایشگاه زیباست که مرضیه برومند با هوشمندی آن را به شخصیت مادر اسد خمارلو تزریق کرده است. مادری با تفکر قدیمی که از یک سو نگران تنها ماندن پسر پا به سن گذاشته اش است و از سوی دیگر هم چشم دیدن زن دیگری را کنار پسرش ندارد! پری امیرحمزه این مجموعه متضاد و پر از تناقض را با ریزه کاری های بسیار به اجرا درآورده و مخاطب را به قضاوتی متضاد در رابطه با خود وامی دارد. وی برای هرچه بهتر شدن نقش از میمیک چهره بهترین بهره را گرفته و گاه با یک حرکت صورت یک صفحه دیالوگ را بیان کرده است.
عاطفه نوری، روناک (دوران سرکشی)
مجموعه های تلویزیونی برای بسیاری از بازیگران مطرح این روزهای سینما، سکوی پرتاب مناسبی بوده که بیش از هر چیز از استعداد گرفته تا شانس به قدرت فراگیری تلویزیون برمی گردد. عاطفه نوری که البته بعدها در سینما و تلویزیون به آنچه که شایسته اش بود نرسید، یکی از این نمونه هاست. بازیگری بشدت مستعد که گزینه ای مناسب برای ایفای نقش های خاکستری با سایه روشن های بسیار بود. او در دوران سرکشی با توجه به شخصیت عجیب و چند بعدی روناک، دست بازی برای اجرا داشته و انصافا هم بخوبی از عهده اش برآمده است. برای مثال صحنه های دادگاه و مظلوم نمایی های او در برابر قاضی با بازی رضا کیانیان را به یاد بیاورید. نوری در نرگس هم خاکستری ترین شخصیت کار را خلق کرده که در تضاد کامل با قهرمان داستان (نرگس) قرار دارد. شخصیت لجوج و یکدنده ای که با بلندپروازی هایش خانواده خود را به خطر انداخته و ناخواسته باعث مرگ مادرش هم می شود. عاطفه نوری از معدود بازیگرانی است که به اصطلاح انگ نقش های خاص و چالش برانگیز بوده و در این نقش ها بسیار بهتر از شخصیت های ساده و پیش پا افتاده ظاهر می شود به گونه ای که دیگر مخاطب قادر به جدا کردن او از نقش نیست.
پری امیرحمزه، (کارآگاه شمسی و مادام)
در مجموعه های کمدی اغلب شخصیت ها تا حدودی اغراق شده به نظر می رسند که این موضوع به ذات خود کمدی بازمی گردد و ایرادی به سازندگانش وارد نیست. اما در همین آثار گاه به شخصیت های ماندگاری برمی خوریم که بسیار هم آشنا به نظر می رسند. شمسی در مجموعه کارآگاه شمسی و مادام از جمله این شخصیت هاست که رفتار و سکناتش شباهت بسیار به برخی زنان پا به سن گذاشته اهل ماجراجویی که داستان های جنایی ـ پلیسی زیادی هم می خوانند، دارد. امیرحمزه که قطعا نمونه ای مشابه شمسی را در جامعه دیده با یک الگوبرداری تمام عیار به این شخصیت جان بخشیده و در کنار مادام (با بازی لوریک میناسیان) لحظات شیرینی را برای مخاطبان خود خلق کرده است.
لادن مستوفی، حنانه پناهی (دوران سرکشی)
مجموعه دوران سرکشی به شکل شگفت آوری سرشار از شخصیت های درخشان و ماندگار به قلم علیرضا طالب زاده است که در پرداخت شخصیت ها عالی عمل می کند. دکتر حنانه پناهی شخصیت محوری دوران سرکشی در کنار روناک است که نقشی کلیدی در پیشبرد داستان دارد. این دکتر جوان و متعهد به شکل باورپذیری کنش مند بوده و برای به اثبات رساندن بازیچه قرار گرفتن روناک به آب و آتش می زند و در این راه با صلابت تمام می جنگد. مستوفی که بخوبی نقش را درک کرده، این صلابت و کنش مندی را مرکز ثقل بازی اش قرار داده و ادامه آن را در بازی اش حفظ کرده است.
رویا نونهالی، ناتاشا (خواب و بیداری)
بازیگرها برای رسیدن به شهرت و محبوبیت در گذر زمان به دو جور نقش نیاز دارند؛ نخست قهرمان هایی دوست داشتنی با کمترین میزان از رنگ خاکستری و دوم ضد قهرمان هایی چند لایه با سایه روشن های بسیار. نونهالی در مجموعه تلویزیونی خواب و بیدار دومی را برگزیده و ناتاشای سرشار از شرارت و پلیدی را به باورپذیرترین شکل ممکن خلق کرده است. او برای خلق این شخصیت برخلاف بسیاری از بازیگران سراغ یک بازی بیرونی غلو شده نرفته و لایه های درونی آن را با کمک گرفتن از فیلمنامه گسترش داده است. در حقیقت آنچه ناتاشا را به یک شخصیت منفی درخشان در تاریخ مجموعه های تلویزیونی تبدیل کرده، همین نگاه تیزبینانه به لایه های درونی شخصیت و درک صحیح آن از سوی نویسنده، کارگردان و در نهایت بازیگر است.
زیبا بروفه، (ریحانه)
مجموعه های تلویزیونی پرتعداد سیروس مقدم را حتی اگر دوست هم نداشته باشیم، به لحاظ شخصیت پردازی و خلق قهرمان در سطح مطلوبی به سر می برند. ریحانه یکی از آنهاست که قصه پرپیچ و خم خود را با تکیه بر شخصیت های مختلفی پیش می برد که در راسشان دختری جوان (ریحانه) حضور دارد. مصایبی که در طول سال ها بر ریحانه وارد آمده و او را به شخصیتی قرص و محکم تبدیل کرده می توان برگ برنده اش در مواجهه با مخاطبان به حساب آورد. زیبا بروفه هم در این نقش متقاعدکننده ظاهر شده و برای به نمایش گذاشتن مظلومیت ریحانه از نگاه خود بیشترین بهره را گرفته که بسیار هم به کار نقش آمده است.
لیلا حاتمی، مستانه (کیف انگلیسی)
این مجموعه که نگاهی عمیق به بخشی از تاریخ معاصر دارد از شخصیت هایی بهره گرفته که ریشه در خود این تاریخ دارند و برای مخاطب علاقه مند به تاریخ آشنا به نظر می رسند. مستانه یکی از مهم ترین شخصیت های زن کیف انگلیسی است که نمادی از تجدد در حکومت پهلوی بوده که سر آخر قربانی همان قدرت های انگلیسی و آمریکایی می شود. نقش به قدری خوب نوشته شده که مخاطب را در اواخر داستان به همذات پنداری با مستانه واداشته و نفرت از دسیسه چینی های قدرت طلبان آن دوران را به اوج می رساند. شکنندگی موجود در چهره حاتمی بسیار به درد این نقش خورده و کاملا با خصوصیات آن چفت شده است که اوج آن را در صحنه ورود مستانه به کافه در حالی که زخمی و پریشان حال است، مشاهده می کنیم.
گوهر خیراندیش، صدیقه (سفر سبز)
محمدحسین لطیفی در مجموعه مناسبتی سفر سبز قصه ای پرپیچ و خم و جذاب را با پس زمینه عاشورا به تصویر کشیده که بشدت هم مورد توجه مخاطبان خود قرار گرفته است. در میان شخصیت های ریز و درشت سفر سبز یکی از آنها که اتفاقا حضوری کوتاه اما تاثیرگذار دارد، صدیقه دوست قدیمی مادر قهرمان داستان است که چهره درهم شکسته ای دارد. خیراندیش که سابقه درخشانی در ایفای نقش هایی از این دست دارد، به یک بازی بیرونی با کمی غلوشدگی روی آورده و مقداری شیرینی هم به آن افزوده است تا کمی از تلخی های حاکم بر زندگی او بکاهد. خیراندیش این نقش کوتاه را با مهارت به نقشی ماندگار در ذهن مخاطبانش تبدیل کرده است.
فریبا کوثری، ماریای نصرانی(معصومیت از دست رفته)
داوود میرباقری به شهادت کارنامه تلویزیونی اش ید طولایی در پرداخت دقیق شخصیت ها اعم از زن و مرد دارد که این امر در معصومیت از دست رفته به اوج خود رسیده است. شخصیت ماریای نصرانی یکی از کامل ترین شخصیت های تاریخی ـ مذهبی است که عشق به امیرالمومنین(ع) در وجودش موج زده و عامل اصلی مسلمان شدنش به حساب می آید. علاقه او به شوذب خزانه دار هم ریشه در همین امر داشته که با پیشرفت داستان به سرنوشت غم انگیزی ختم می شود. فریبا کوثری در نقش ماریای نصرانی آرامشی عمیق و درونی را به نقش تزریق کرده و همذات پنداری را در مخاطب به اوج می رساند. او در سریال مختارنامه در نقش عمره یکی از زنان مختار خوش درخشید، در مقابل او نسرین مقانلو یکی از خاطره انگیزترین نقش های زندگی اش را بازی کرد. بازی او در نقش جاریه بدون شک در یادها خواهد ماند.
مهرانه مهین ترابی، عاطفه (خانه سبز)
خانه سبز به عنوان یکی از محبوب ترین مجموعه های دهه 70، بخش مهمی از بار دراماتیک خود را بر دوش شخصیت های زن خود نهاده که هر یک نماینده طیف سنی خاصی هستند. از میان آنها شخصیت عاطفه با بازی متفاوت مهرانه مهین ترابی بسیار بهتر از کار درآمده و تفاوت آشکاری با دیگر نمونه های همجنس پیش از خود دارد. یک وکیل تحصیلکرده موفق که زندگی عاشقانه ای با همسرش رضا داشته و در عین حال حواسش به باقی اهالی خانه سبز نیز هست.
رویا تیموریان شازده قجری (شب دهم)
شب دهم ساخته حسن فتحی به عنوان یکی از بهترین مجموعه های مذهبی تلویزیون با محوریت عاشورا یکی از بهترین شخصیت های زن تاریخ مجموعه های تلویزیونی را با خود دارد. یک شازده سرشار از عقده و کینه از رژیم پهلوی که قتل عام وسیعی را در خانواده اش به وجود آورده اند و حال می خواهد انتقام تمام آن خونریزی ها را از کمیسر شهربانی و نزدیکانش بگیرد. تیموریان برای ایفای این نقش آن را درونی کرده و به مرور لایه های زیرین نقش را آشکار کرده و مخاطب را متعجب می سازد. البته وی در این نقش از صدای پخته خود بیشترین بهره را گرفته و لحنی سرد را به آن اضافه کرده است.
لیلا زارع، سارا (ارمغان تاریکی)
حوادث پس از پیروزی انقلاب و ترورهای وحشیانه منافقین دستمایه مناسبی برای ساخت مجموعه های تلویزیونی است که جلیل سامان به بهترین وجه از آن در تولید ارمغان تاریکی سود جسته است. سامان در پرداخت شخصیت های زن از مثبت تا منفی عالی و ریزبینانه عمل کرده که اوج آن را در شخصیت اصلی کار با بازی درخشان لیلا زارع شاهد هستیم؛ یک انقلابی مسلمان تمام عیار که صورتش به دست منافقین مجروح شده و وضع روحی سختی را پس از این اتفاق پشت سر می گذارد. زارع این فراز و نشیب ها را خوب از کار درآورده و بخوبی در قالب یک دختر انقلابی سی و اندی سال پیش رفته است.
الهام حمیدی، همسر شهید بابایی (شوق پرواز)
شهید بابایی به عنوان یکی از تاثیرگذارترین چهره های نیروی هوایی ایران در جنگ تحمیلی تمامی مصالح لازم برای ساخت مجموعه ای جذاب را در اختیار یدالله صمدی قرار داده است. پس از او باید از همسر ایشان یاد کرد که الهام حمیدی نقش وی (جوانی اش) را ایفا کرده است. حمیدی برای بالا بردن میزان باورپذیری نقش تحقیق های مفصلی در این باره انجام داده و یک نوع سادگی دلپذیر را مرکز ثقل نقش قرار داده است. اوج بازی حمیدی را در بخش های پایانی و هنگامی که در سفر حج از مجروح شدن همسرش مطلع شده و زودتر از موعد به ایران بازمی گردد، می توان مشاهده کرد.
ریما رامین فر، هما (پایتخت)
موفق ترین مجموعه تلویزیونی این سال های تلویزیون متشکل از شخصیت ها و تیپ ـ شخصیت های جذابی است که به دست نویسندگان آن خلق شده اند. از میان آنها شخصیت هما (همسر نقی) بهتر از همه از کار درآمده و تمام خصوصیات یک زن تمام عیار ایرانی را با خود دارد. از خانه داری و صبوری گرفته تا اندکی حسادت ها و حساسیت های زنانه که هریک لایه هایی از این شخصیت را برای مخاطبان خود باز می کند. ریما رامین فر در بهترین و کامل ترین نقش تلویزیونی خود با ظرافت خاصی این لایه های مختلف را به تصویر کشیده و بشدت همدلی برانگیز جلوه می کند.
نرگس محمدی، ستایش ( ستایش)
نرگس محمدی با سریال بسیار دیده شده «ستایش» بود که شناخته شد. او در این سریال نقش زنی را بازی می کرد که در برابر حوادثی قرار می گرفت که مخاطب ایرانی به طور ذاتی به آن واکنش نشان می داد. سعید سلطانی بعد از ساخت چند اثر موفق به سوی چنین داستانی رفت و آن را با بازیگران نسبتا شناخته شده ای جلوی دوربین برد. اما جالب است که در میان همه بازیگران، این نرگس محمدی، بازیگر نقش اصلی کار بود که چندان شناخته نبود و به مدد همین حضور در میان مردم شناخته شد. این سریال آن قدر میان مخاطبان با بازخورد خوبی همراه بود که سازندگان تصمیم گرفتند قسمت دومی هم برای آن تدارک ببینند. در قسمت دوم نرگس محمدی، نقش زن جاافتاده ای را بازی می کرد که کم و بیش گرفتار همان مسائل قسمت اول بود.