چهره ها

خاطرات جالب و شنیدنی هنرمندان از روزهای مدرسه

خاطرات هنرمندان از روزهای مدرسه

با فرا رسیدن مهر و حال و هوای بازگشایی مدارس گذری بر خاطرات دوران مدرسه افرادی می اندازیم که اکنون هر کدام از آنها را به عنوان چهره های محبوب و مشهور سینما و تلویزیون می شناسید.خیلی از بچه ها زمانی که در حال تحصیل هستند دوران مدرسه و تحصیل را دوست ندارند ولی زمانی که بزرگتر می شوند همین دوران تحصیل شان و  اتفاقاتی که در آن دوره برایشان رقم خورده است تبدیل به زیباترین خاطرات دوران زندگیشان می شود.در حقیقت همه ما در گوشه ای از ذهنمان لحظات فراوانی را ذخیره کرده ایم که با هر بار مرور آنها لبخندی ملیح روی لبمان می نشیند و یا شاید دلمان می لرزد از اینکه چه روزها و لحظاتی را گذارنده ایم و قدردان نبوده ایم. چرا که این خاطرات جذاب ترین خاطرات دوران مدرسه هر فردی می باشد که معمولاً از یادش نمی رود.

 همه انسان ها به نوعی مدیون دوره طولانی 12 ساله مدرسه میباشند چرا که این کانون گرم اجتماعی در شکل گیری شخصیت آنها نقش بسزایی داشته و همچنین دوستی هایی را برایشان رقم زده است که شاید چندین سال هم بگذرد چیزی از ارزش و محبت این دوستی ها کم نمی شود. با تمام این صحبتا مطمئنا اتفاقات و خاطرات دوران مدرسه چهره های مشهور می تواند جذابیت خاصی برای تک تک شما مخاطبان بخش فرهنگ و هنر نمناک داشته باشد اینکه بدانید هنرمندان و بازیگران نیز از این امر مستثنی نبوده اند و مثل همه افراد اتفاقات خنده دار و بامزه ای تجربه کردند حس خوبی به شما دست می دهد بنابراین در این مطلب خواندنی و شیرین با ما همراه باشید تا گوشه ای از خاطرات دوران تحصیل بازیگران مشهور ایرانی را بخوانید و خود نیز با خواندن این خاطرات برای چند لحظه هم که شده چند سالی به عقب برگردید و مروری بر تاریخ و خاطرات شیرین زندگیتان در دوران مدرسه داشته باشید.

خاطرات هنرمندان مشهور ایرانی از دوران مدرسه

خاطرات دوران مدرسه مهناز افشار

مهناز افشار

 مهناز افشار بازیگر زن سینمای ایران

کتک خورم از زمان مدرسه ملس بوده !

مهناز افشار بازیگر توانای کشورمان که در نهنگ عنبر بسیار خوش درخشید می گوید :کتک خورم از زمان مدرسه تا الان که بازیگر هستم ملس بوده و هم در مدرسه و هم هنگام بازی در نقش هایی چون آتش بس ، قصه پریا و سعادت آباد و… کتک خوردم.

یک بار در مدرسه یکی از دوستانم فیلم وی اچ اس (VHS) بربادرفته را برایم آورده بود که لو رفتم و معلممان فهمید و از من پرسید چه فیلمی است ؟ من هم سریع گفتم کارتون ! او متوجه دروغگویی ام شد و سیلی نثار من نمود. 

خاطرات دوران مدرسه علی ضیاء 

علی ضیاء

 علی ضیاء مجری تلویزیون 

 آرزو داشتم یک ژیان داشته باشم 

علی ضیاء مجری نام آشنای تلویزیون درباره خاطراتش از دوران مدرسه می گوید که :من مقاطع مختلف تحصیلم را در کاشان سپری کردم و مدرسه ای که در آن تحصیل می کردم همیشه نزدیک منزلمان بود و باید پیاده به آنجا می رفتم اما همیشه آرزو داشتم یک ژیان داشته باشم تا بتوانم سوار آن شوم و با ماشین خودم را به مدرسه برسانم.آنقدر به پدرم اصرار کردم برایم ژیان بخرد تا او برایم یک دوچرخه خرید . وقتی در دانشگاه قبول شدم هم گاهی با همان دوچرخه به دانشگاه می رفتم.

خاطرات دوران مدرسه رضا رویگری

 رضا رویگری

رضا رویگری بازیگر سینما و تلویزیون

دخترها برایمان هو می کشیدند!

خاطراتی که برای رضا رویگری در دوران مدرسه رقم خورده است خیلی سینمایی و دراماتیک بود رضا می گوید:«در فصل زمستان برف شدیدی در تجریش می بارید به قدری که وقتی پشت بام ها را پارو می کردند و در کوچه می ریختند ارتفاع برف تا پشت بام بالا می آمد . ما وضعیت مالی چندان خوبی نداشتیم و مجبور می شدم کُت دیگری روی کُتم بپوشم. زمانی که مدرسه تمام می شد با کفشهای پر از آب وارد خانه می شدند و مادرم زود انگشت های یخ زده پاهایم را با دستهای مهربانش گرم می کرد و یکهو با لحن تندی میگفت من در عجبم بچه های امروزی چه میخواهند؟ خدا میداند که چقدر پرتوقع شده اند.آن زمان کسی به این چیزها اهمیت نمیداد و اغلب بچه ها جوراب ها و سر زانوی وصله خورده می پوشیدند»

 وی اشاره ای به خاطره ای از دوران دبستانش نیز میکند:«زمانی که دبستان بودم مدرسه ما آتش گرفت و مجبور شدیم در یک مدرسه دخترانه درس بخوانیم به خاطر همین دختر ها با دیدن ما برایمان “هو” می کشیدند»

خاطرات دوران مدرسه محبوبه بیات

محبوبه بیات

 محبوبه بیات بازیگر سینما و تلویزیون

جرات زدن یک روبان به موهایم را نداشتم!

 خاطراتی که برای محبوبه بیات اتفاق افتاده است کمی تلخ و دلگیر است اما جای شکرش باقیست که نهایت به شیرینی تبدیل شده است. محبوبه بیات می گوید:«پدرم پیش از مرگش به خاطر کم سن و سال بودن مادرم تمام اموالش را به برادرش واگذار کرده بود و خانواده عمویم هنوز هم که هنوز است اموال پدر من را استفاده می کنند و به رویشان نمی آورند که این باعث شد زندگی سختی را از گذشته داشته باشیم در دوران مدرسه همیشه بین افراد فقیر و پولدار ها تبعیض قائل می شدند. بچه پولدارها هر کاری که دلشان می خواست انجام می دادند ولی ما حتی جرات یک روبان زدن به موهایمان نداشتیم تا اینکه از کلاس 11 به بعد تصمیم به مهاجرت به شیراز گرفتیم و با برادرم به آن جا رفتیم و خاطرات خوبی برایم رقم خورد.در آنجا برخورد همه بچه ها و معلم ها و همچنین مدیر با من بسیار خوب بود و به بهترین شکل رسم مهمان نوازی را در مورد من به جا آوردند و در نهایت امکانات لازم برای بازی در تئاتر در اختیار ما قرار دادند و این باعث شد در آن سال برنده شویم»

خاطرات دوران مدرسه بهزاد فراهانی

بهزاد فراهانی

بهزاد فراهانی بازیگر توانای سینما و تلویزیون

 به خاطر داشتن لهجه روستاییم به کلاس راه ندادند!

همیشه یک پای بساط لنگ است! زمانی که این جمله با صدای دلنشین بهزاد فراهانی از قول روباهی که می خواست اهلیِ شازده کوچولو شود نقل شد هیچ وقت به فکر کسی نمی رسید که شاید در هنرمند شدنش نیز یک پای بساط لنگ بوده باشد!

او تعریف می کند:«در آن زمان معلم موسیقی مان برادر مجید محسنی که از بازیگران مطرح سینما و تئاتر بود با همکاری یکی از دوستانش برای اجرای یک نمایش کلاس آموزشی در مدرسه راه انداخت ولی من را به خاطر ته لهجه روستایی که داشتم در جلسات تمرینی کلاس راه نداد و اینچنین شد که من هر روز لبه پنجره می نشستم و از دور به تمرین بچه ها زل می زدم و هر روز این ماجرا تکرار می شد تا اینکه در برابر سماجتم معلم کم آورد و به کلاسش راهم داد. قرار بر این شد برای اینکه دلم نشکند یک نقشی هم در نمایش بر عهده من بگذارند و گفتند زمان اجرا بین میان پرده برای تماشاچیان چای ببرم. اولین شب درست در همان لحظه ورودم به سالن به خاطر گیر کردن پایم به چارچوب دکور حسابی زمین خوردم اما با یک تردستی ماهرانه توانستم سینی را بین زمین و آسمان نگه دارم که در همان حال با تشویق تماشاچیان و تحسین معلم روبه رو شدم از آن پس معلم وادارم کرد بین میان پرده چای به دست وارد سالن شده و زمین بخورم و سینی را روی هوا نگه دارم»

خاطرات دوران مدرسه نفیسه روشن

نفیسه روشن

 نفیسه روشن بازیگر نام آشنای سینماو تلویزیون

دیگر به شربت آبلیمو حس خوبی ندارم!

نفیسه روشن بازیگر نام آشنای تلویزیون و سینما از خاطرات کلاس اول خود چنین می گوید : 

زمانی که در کلاس اول دبستان درس می خواندم ، معلم علوم ما به ما گفت که باید که شکر و آبلیمو و … را به مدرسه بیاورید و شربت آبلیمو درست کنید . من و دوستانم نیز این وسایل را به مدرسه بردیم و هر کدام جداگانه شربتی خوشمزه تهیه نمودیم که شربت من از دوستانم بهتر و خوشمزه تر بود به همین سبب از معلممان یک مداد رنگی 24 رنگ جایزه گرفتم .

بعد از آن روز و گرفتن آن جایزه هر روز در صدد گرفتن جوایز بیشتر بودم به همین دلیل با خود وسایل تهیه شربت را به مدرسه می بردم و و زنگ های تفریح شربت درست می کردم ، بی خبر از آنکه جایزه روز اول از طرف خانواده ام بوده که برای تشویق و بالابردن اعتماد به نفس گرفته بودند . از آن به بعد به شربت آبلیمو حس خوبی ندارم.

خاطرات دوران مدرسه امیرحسین رستمی

امیرحسین رستمی

امیرحسین رستمی بازیگر و مجری کشورمان

در مدرسه شاگرد درس خوانی بودم

امیر حسین رستمی بازیگر نام آشنای طنازمان از خاطرات دوران و دوران کودکی اش می گوید .  او در مدرسه شاگرد درس خوانی بوده و همه معلم های خود را دوست داشته و از همه درس ها نیز خوشش می آمد اما از معلم کلاس دوم خود که بچه ها را به شدت تنبیه می کرد خاطره خوبی ندارد . او می گوید :با اینکه بچه بازیگوشی نبودم؛ یک بار، بدون هیچ دلیلی، معاون مدرسه مان آن چنان به پهلویم زد که کلیه ام خون ریزی کرد.

خاطرات دوران مدرسه شبنم قلی خانی

شبنم قلی خانی

شبنم قلی خانی بازیگر سینما و تلویزیون

روز اول مدرسه گریه کردم

شبنم قلی خانی که با چهره معصومش در نقش مریم مقدس در عرصه تلویزیون ظاهر شده از دوران مدرسه اش اینگونه یاد می کند:من ته تغاری خانه بودم و به مادرم وابستگی شدیدی داشتم به همین دلیل هنگام اولین حضور در مدرسه و جدا شدن از مادرم ، فقط تا انتهای زنگ گریه کردم.اما به تدریج که با محیط مدرسه آشنا شدم دیگر هراس اولیه را از مدرسه نداشتم . او می گوید :زمان مدرسه درسم خوب بود و همیشه شاگرد اول بودم . 

او می گوید :در این روزها که من هم درس می خوانم و هم در دانشگاه تدریس می کنم باز هم اول مهر برای من رنگ و بوی مدرسه را دارد و پشت نیمکت نشینی، در مقام معلم و مقام دانش آموز، جذابیت خاصی برای من دارد.  او علاقه زیادی به آثاری چون «پرنده کوچک خوشبختی» و «قصه های مجید» و «مدرسه موش ها» که با سوژه مدرسه ساخته شده دارد.

خاطرات دوران مدرسه بهاره رهنما

بهاره رهنما

 بهاره رهنما بازیگر توانمند کشورمان

امیدوارم هیچ کودکی از تحصیل باز نماند

بهاره رهنما بازیگر توانمند کشورمان که در آثار هنری طنز خوش درخشیده ، درباره اول مهر و بازگشایی مدارس و خاطرات زیبای دوران تحصیلش می گوید که :بهار و شروع سال نو و مهر و شروع سال تحصیلی دو فصل برای نو شدن هستند. در این روزها همه در حال خریدن کیف و کفش نو و جلد کردن کتاب، برچسب زدن روی دفترها، یافتن دوستان جدید و یادگیری درسهای جدید هستند ، به همین خاطر مهرماه فصل نوشدن است . آرزوی من در این روزها این است که هیچ کودکی از تحصیل و نو شدن و یاد گرفتن به علت محرومیت های فرهنگی یا اقتصادی باز نماند.

خاطرات دوران مدرسه نیوشا ضیغمی

نیوشا ضیغمی

نیوشا ضیغمی بازیگر سینما و تلویزیون

نماینده هر دو کلاس بودم

نیوشا ضیغمی خاطرات زیادی از دوران مدسه دارد ، خاطراتی که یادآوریش دل او را برای نیمکت و تخته سیاه و بچه های مدرسه تنگ می کند.

او از هدیه ای که در کلاس پنجم دبستان برای روز معلم گرفته بود ، می گوید :به پدرم گفتم که یک دسته گل پر از رز قرمز برای معلمم بخرد تا برای روز معلم هدیه ببرم . با دیدن این دسته گل بسیار خوشحال شدم اما فردا صبح وقتی از ماشین پیاده شدم، پایم پیچ خورد و تمام گل ها از ساقه شکست و من برای سرپا نگه داشتن گل ها مجبور شدم از ناظم مدرسه سوزن ته گرد هایی بگیرم و به ساقه گل ها بزنم تا گل ها سر پا شوند . آن زمان تصورم این بود که کسی به سوزن ته گرد ها توجه نمی کند اما حالا وقتی به آن روز و کارم فکر می کنم خنده ام می گیرد.

او درباره خاطراتش از مبصر شدن می گوید :من به مبصر شدن علاقه زیادی داشتم و در سال پنجم هم مبصر کلاس دوم و هم کلاس خودمان بودم . کلاس ما و کلاس دوم از هم فاصله داشتند و در دو طبقه مجزا بودند به همین خاطر من برای مدیریت دو کلاس در راه پله مدرسه  دائم در حال رفت و آمد بودم.

خاطرات دوران مدرسه حامد بهداد

حامد بهداد

حامد بهداد ستاره سینما

برای دادن شهریه ویدئوی خانگی مان را فروختیم 

حامد بهداد ستاره سینما از دوران تحصیلش خاطرات اندک و تلخ و شیرینی دارد او می گوید :در سال سوم دبیرستان دانشگاه آزاد قبول شده بوده و برای دادن شهریه اش دستگاه ویدئوی خانگی شان را فروختند. در سال چهارم دبیرستان نیز با پدرش قهر بوده و بیشتر وقتش را با برادر کوچکش حسام می گذرانده است.

خاطرات دوران مدرسه کامبیز دیرباز 

کامبیز دیرباز

کامبیز دیرباز بازیگر سینما و تلویزیون

یک هفته مدام کتک خوردم

کامبیز دیر بازبازیگر نقش مجید سوزوکی در فیلم اخراجی ها خاطره جالبی از دوران تحصیلش و اولین سفر با دوستان مدرسه اش دارد . او می گوید :در 14 سالگی با بچه ها و دو، سه معلمی که همراهمان بودند با یک اتوبوس به مشهد رفتیم. این سفرکه اولین سفر من بدون خانواده بود برای من خیلی خاطره انگیز بود و همیشه عکس هایش را که نگاه می کنم، خاطراتش زنده می شود. من از دوره دبیرستان و گروه های تئاتری دهه فجر نیز خاطرات خوبی دارم. در سال های آخر هنرستان، نزدیک جشنواره فجر که می شدیم از مدرسه بیرون می زدیم. البته فقط برای این موضوع مدرسه را می پیچاندم.

یک خاطره بد نیز دارم . یکی از بچه ها دو تا نارنجک برای چهارشنبه سوری درست کرده بود که هر دو با لنت آبی رنگ درست شده بود اما یکی از آنها خالی بود و دیگری پر . ما هم با نارنجک خالی بازی می کردیم و بچه ها را می ترساندیم. من اشتباها نارنجک پر را در کلاس اولی ها انداختم که درست کنار صورت یکی از بچه ها منفجر شد و خدا به دادم رسید که پرده گوش آن پسر پاره نشد.با این حال من یک هفته تحریم بودم و سر کلاس نمی رفتم، هر دبیری می آمد و از جلوی من رد می شد ناگهان یک کشیده زیر گوشم می زدو من در این یک هفته مدام کتک می خوردم.

خاطرات دوران مدرسه کامران تفتی

کامران تفتی

 کامران تفتی هنرپیشه سینما و تلویزیون

بزرگ ترین اتفاق روزهای مدرسه ام ، جنگ و موشک باران بود

کامران تفتی هنرپیشه سینما، تلویزیون و تئاتر، خواننده و مجری کشورمان به علت شغل پدرش که نظامی بود ، دوران دبستان را در مدرسه ای بدون امکانات و کوچک ، روی صندلی ها و نیمکت های داغ بندرعباس گذراند . او بزرگ ترین اتفاق و یادگار روزهای مدرسه را جنگ و موشک باران می داند .

او معلم کلاس اولش خانم عباسی را خیلی دوست داشت و به یاد مهربانی او قلبش می تپد . کامران تفتی می گوید :بزرگ ترین خاطرات من از دوره دبیرستان است که معلم هایمان بسیار مهربان بودند. یادم است که در مدرسه همه ما عاشق زنگ تفریح و تغذیه خوردن بودیم امیدوارم امروز هم هیچ دانش آموزی در حسرت یک خوراکی کوچک نباشد .

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا