ناگفته های علی ضیا از برنامه شب یلدا و ممنوع التصویری اش
گفتگو با علی ضیا
گفت و گو با علی ضیاء سخت بود. مجری جوانی که تازه مواجهه با چالش «ممنوع التصویری» را تجربه کرده و جز یک برنامه در شب یلدا، هنوز فرآیند بازگشتش به آنتن کامل نشده است! به تعبیر دیگر جایگاه او در آستانه اتمام دوره محکومیت «ممنوع التصویری» به گونه ای بود که ناگزیر باید محافظه کارانه پاسخ سوالات ما را می داده و بیش از هر چیز به اهمیت پایبندی به اصول خانوادگی در تعامل با مدیران ارشد تلویزیون ارجاع می داد.
فردای شب یلدا برخی رسانه ها تیتر زدند؛ «پشت پرده کنایه های علی ضیاء به عادل فردوسی پور و ویژه برنامه یلدایی نود». واقعا شوخی های آن برنامه با توجه به اتفاقاتی که برای برنامه نود آن شب رخ داد، پشت پرده ای داشت؟
در برنامه نود شب یلدا ما خیلی فکر کردیم و در اتاق فکرهای متعدد با همراهی دوستان عزیز، سعی کردیم طراحی متفاوتی برای این برنامه داشته باشیم…
این «ما» کاملا منفک از مدیران سیما بود؟
بله. با تیم تولید برنامه در این زمینه همفکری کردیم و به طرحی رسیدیم که حاصلش را شما روی آنتن دیدید. این یعنی آن چه در این برنامه شما روی آنتن دیدید؛ از کوچک ترین دیالوگ ها تا میمیک صورت من از پیش طراحی و فکر شده بود. قبل از برنامه حتی بارها و بارها آن را تمرین کردیم. مخصوصا درباره متن طنزی که در طول برنامه استفاده می شد، کاملا حساب شده بود اما شاید دو اشتباه در این فرآیند اتفاق افتاد؛ یکی این که می توانستیم برای این شوخی ها با عادل هماهنگ کنیم و دوم این که ما به طور کامل از اتفاقاتی که برای برنامه نود پیش می آمد، بی اطلاع بودیم.
یعنی خبر نداشتید که گفت و گو با آقای ظریف روی آنتن نخواهد رفت؟
کاملا بی اطلاع بودیم و شاید اگر می دانستیم، اساسا تئوری و طراحی برنامه مان را عوض می کردیم. وگرنه آن چه طراحی شد، یک شوخی شریف، تمیز و دوست داشتنی در راستای بالابردن یک برنامه و نه خردکردن آن بود. این که آن قدر شکر خدا همکار من در برنامه ای دیگر قدرتمند است و برنامه اش آن قدر فوق العاده است که هر کس را بخواهد می تواند به برنامه دعوت کند.
این که خدای نکرده سنگ اندازی پیش پای یک همکار نیست و اگر چنین برداشت از این شوخی ها شده، ایراد از ذهن افرادی است که چنین برداشتی داشته اند. وگرنه به نظرم شوخی ای که طراحی شده بود، یک شوخی شریف بود که آدم های بسیاری قبل از اجرا آن را چکش کاری کردند.
یعنی الان من این جواب را از شما گرفتم که اولا آن شوخی ها هیچ پشت پرده ای نداشت و دیگر این که مدیران تلویزیونی در طراحی و اجرای این شوخی ها هیچ نقشی نداشتند.
واقعا نقشی نداشتند.
برنامه عادل فردوسی پور آن شب بسیار پرحاشیه شد و جریانی در رسانه شکل گرفت که اتفاقا تیتری که به آن اشاره کردم هم جزئی از این جریان بود. فصل مشترک این جریان هم تاکید بر تلاش برخی مدیران سیما برای سنگ اندازی در مسیر موفقیت های برنامه ای با مختصات نود بود. فارغ از عادل فردوسی پور و هر مصداق دیگری، می خواهم بدانم اساس چنین ذهنیتی و خواستی در مدیران تلویزیون برای استفاده، سوءاستفاده یا به بن بست رساندن ستاره های تلویزیون وجود دارد؟
من مجری تلویزیون هستم و شما هم با یک مجری صحبت می کنید. این که سیاست مدیران تلویزیون چیست، حتما به خودشان مربوط است و باید از خودشان هم در این زمینه سوال شود. من به اندازه خودم درباره اجرا در تلویزیون می توانم صحبت کنم.
این پاسخ را به حساب محافظه کاری تان می گذارم! بالاخره تحلیل و دریافتی باید درباره این موضوع داشته باشید؟
من در زمینه اجرا و حوزه تخصصی کار خودم هر سوالی داشته باشید، جواب می دهم.
پس به صورت مصداقی درباره خود شما می پرسم، تاکنون چنین رفتاری از سوی مدیران سیما با شخص علی ضیاء شده است؟ رفت و برگشت او به آنتن براساس سلیقه مدیران است یا مبتنی بر یک سیاست گذاری روشن؟
من درباره برنامه شب یلدا صراحتا می توانم بگویم که مدیران تلویزیون در جزییات آن هیچ دخالتی نداشتند و فکر می کنم توضیحات ابتدایی ام درباره آن برنامه کامل بود. ما اصلا نمی دانستیم مصاحبه عادل آن شب پخش نخواهد شد و چه بسا اگر پخش می شد، شوخی های ما بیش تر جواب می داد. به همین دلیل هم می گویم که اگر می دانستیم قرار نیست این گفت و گو روی آنتن برود، پلان دیگری را مد نظر می گرفتیم. ما 45 دقیقه قبل از نود روی آنتن رفتیم و همه این ها نشان می دهد این تئوری از اساس اشتباه است.
از ماجراهای شب یلدا که عبور کردیم، سوالم بیش تر درباره سهم سلیقه مدیران در تصمیم گیری هایی از این جنس است.
قطعا صدا و سیما سیاست گذاری های خاص خود را دارد که نه من و نه شما اطلاع دقیقی از آن نداریم. حتی شاید در رده های مدیریتی هم برخی اطلاعات به صورت طبقه بندی شده در دسترس باشند. اصل این است که رسانه در همه جای دنیا سیاست گذاری دارد و اگر نداشته باشد، اساسا رسانه نیست. در کنار این سیاست ها ممکن است در یک رسانه سلیقه ای حاکم باشد و در رسانه ای دیگر سلیقه ای متفاوت. سلیقه ها در کنار سیاست گذاری ها تعریف می شوند. مانند همین روزنامه سینما که اگر یک روز عکس خانم هدیه تهرانی را روی جلد کار می کند، حتما سیاست و سلیقه ای پشت آن است.
البته «سیاست» را در این جا دارید به جای «تصمیم» به کار می برید. طبیعتا هر انتخابی بر پایه یک فرآیند تصمیم گیری صورت می گیرد اما سیاست گذاری ای که در سوال من بود، ناظر به یک نقشه راه بلند مدت است…
مگر می شود قدرتمندترین رسانه این کشور نقشه راه نداشته باشد؟
قطعا دارد اما سوال این جاست که چه قدر حذف و اضافه ستاره ها روی آنتن مبتنی بر این نقشه راه و به تعبیر دیگر «حساب شده» است؟ نگاه من از بیرون این است که در مواردی خارج از این قاعده رفتار می شود، نگاه شما از درون را می خواهم.
من هم می توانم نگاه از بیرون داشته باشم و با همین نگاه می گویم که چنین احساسی ندارم.
پس می توانم نتیجه بگیرم از شنیدن خبر ممنوع التصویری خودتان اصلا شوکه نشدید؟
نمی دانم. واقعا نمی دانم در آن لحظه شوکه شدم یا نه. اما می دانم که من اشتباهی را انجام دادم و هر اشتباهی تاوانی دارد، نه تنها تاوان آن را می دهم که تلاش می کنم آن را برطرف کنم. در این مورد خاص هم به قدر کفایت عذرخواهی کردم.
از نظر فردی که بهترین کار را کردید اما قبول ندارید در این مورد تاوانی که دادید، نسبتی با اشتباه تان نداشت؟
بالاخره اتفاقی است که رخ داده و فکر می کنم دیگر پرداختن به آن جذابیت رسانه ای ندارد. من اشتباهی کردم و تاوانش را هم دادم. شاید در آینده هم اشتباه کنم، چرا که طبیعی است.
اما پرداختن به این مصداق برای ما بهانه خوبی است جهت موشکافی موقعیتی که مجریان دیگر تجربه کردند و می کنند. از روزی که خبر ممنوع التصویری شما منتشر شد تا روزی که آقای پورمحمدی پایان آن را اعلام کرد، چه گذشت؟
در آن روزها، هم دوستانم و هم خودم توضیحاتی را درباره شرایطی که پشت سر می گذاشتم در صفحات اجتماعی منتشر کردیم. برخی چیزها خیلی شخصی است. مانند حال سه هفته تا یک ماه من. علاقه ای هم ندارم که آن را رسانه ای کنم.
سوال من خیلی درباره احوالات شخصی شما نیست. در آن روزها در اخبار آمد که پرونده شما در کمیته ای تحت عنوان کمیته انضباطی سیما در دست بررسی است. کما این که درباره عموهای فیتیله ای هم نام این کمیته مطرح شد. تا قبل از این ماجراها نامی از این کمیته نبود. واقعا شما با چنین فرآیندی در سازمان مواجه بودید؟
همین شنیده هایی که الان به آن اشاره می کنید، ناظر به همان نکته ای است که پیش تر به آن اشاره کردم و آن این که رسانه ملی، رسانه ای نظام مند و سیستم مند است. نقشه راه دارد و اگر قرار است برای مورد خاص و فرد خاصی در آن تصمیم گیری شود، براساس همین سیستم با آن برخورد می شود. این که در این مدت من کمیته ای دیدم یا نه، فکر می کنم موضوع مهم نیست اما این که پرونده من در چنین کمیته ای بررسی شده یا نه، بله می دانم که بررسی شده است. این مسئله نکته مهم تری است. نشان می دهد که یک عقل جمعی نشسته اند و درباره اتفاقی که در یک زمان خیلی کوتاه بیش از اندازه طبیعی منتشر شده، صحبت کرده و درباره آن تصمیم گیری کرده اند.
اما در همین انتشار غیرطبیعی موضوع شخص معاون سیما پرچم دار بود. آقای پورمحمدی برای اولین بار در سه دهه گذشته از مقام رسمی، خبر از ممنوع التصویری یک نفر را در تلویزیون داد و بعد در بخش های مختلف خبری به صورتی ویژه به آن پرداخته شد…
اگر روزی با آقای پورمحمدی گفت و گویی داشتید، حتما این سوال را هم بپرسید!
چرا این قدر مراقب موضع گیری های تان درباره مدیران سیما هستید؟ دلیل خاصی دارد؟
من نامش را نمی گذارم مراقبت. باز هم از همین رسانه شما مثال می زنم. من هم می توانم یک سری سوال درباره آقای جیرانی از شما بپرسم و ببینم چه قدر در پاسخ دادن مراقبت می کنید! کاملا مشخص است که سوال درباره عملکرد مدیران ارشد را باید از خودشان پرسید. به خصوص که هم آقای سرافراز و هم آقای پورمحمدی به شدت آدم هایی رسانه ای هستند. چه قدر هم خوب می شود روزی با روزنامه سینما هم گفت و گو کنند و آن روز درباره من هم از آن ها بپرسید!
قرارم این بود که موقعیت شما را درک کنم و به همین دلیل خیلی قصد چالش بر سر عملکرد مدیران را ندارم اما قبول کنید که به عنوان عضوی از تلویزیون، خیلی هم عجیب نیست درباره جهت گیری ها و مسائل کلی آن موضع بگیرید و احتمالا مدیران ارشد هم این حق را به شما می دهند.
در تیم دوستانی که همواره در کنار آن ها کار کرده ام، قانونی وجود دارد مبنی بر این که ما یک خانواده ایم و مسائل درون گروهی ما نباید بروز بیرونی داشته باشد. در یک خانواده اگر فرزندی از پدر خانواده دلخوری داشته باشد شاید به برادرش بگوید اما به رفیقش در بیرون خانه نمی گوید. برای من صدا و سیما هم حکم همین خانواده را دارد. فکر می کنم کنار آقای پورمحمدی و آقای سرافراز، یک خانواده ایم و اولین اصل این است که خانواده را حفظ کنیم. مثلا شاید پدر من یا پدر شما در مقطعی پول نداشته باشد، شما که نمی روید به همه بگویید پدر من پول ندارد!
اما اگر جایی عملکرد پدر مورد سوال قرار بگیرد، حتما درباره آن صحبت می کنم.
من در خانواده تلویزیون پدری دارم که خیلی خوب صحبت می کند و هر آن چه لازم است را خودش می گوید. از من هم خیلی دقیق تر صحبت می کند. چه نیازی به اظهارنظر من هست؟
به این نگاه احترام می گذارم اما دوست دارم بدانم بعد از تمام آن چالش ها و فراز و فرودها، امروز جایگاه علی ضیاء در سیما چگونه است و چرا شاهد ادامه پخش برنامه «امشب» بعد از آن آشتی کنان شب یلدا نبودیم؟
زمان نکته بسیار مهمی در این زمینه است. زمان تولید ادامه برنامه را از دست داده بودیم.
هزینه اصلی حواشی به وجود آمده برای برنامه «امشب» بیش تر متوجه سازمان صدا و سیما بود یا تیم تولید برنامه و شخص علی ضیاء؟
ان شاءالله این پروژه نیمه تمام را سال آینده تمام می کنیم. درباره هزینه های مالی هم از آن جا که ما برنامه ای نساختیم، طبیعتا پولی هم از سازمان دریافت نکردیم و فکر نمی کنم نقطه ابهامی در این زمینه وجود داشته باشد. امید ما این است که «امشب» در آینده به آنتن برگردد.
بسیار خب. به عنوان یک مجری چه قدر علاقه مندید برنامه جنجالی روی آنتن داشته باشید؟
جنجالی به چه معنا؟
هر موضوعی که طرح آن روی آنتن تناسبی با چارچوب های ذهنی مخاطب تلویزیون نداشته باشد و به نظر برسد فراتر از استانداردهای مرسوم بوده است.
من دوست دارم برنامه ام به جامعه ام کمک کند.
مدیران تلویزیون هم با این تعریف از خطوط قرمز هم راستا و موافق هستند؟
شما از خطر قرمزی صحبت می کنید که بیش تر در میان خبرنگارها مرسوم است و من می گویم نه خط قرمز آن نیست. خط قرمز، بی احترامی نکردن است. پس جنجال برای من به شخصه اولویت نیست اما طرح هر معضلی طبیعتا با جنجال همراه است. مثلا پرداختن به معضل ترافیک یا آلودگی هوا خواه ناخواه جنجالی می شود.
اما خطوط قرمز تلویزیون برای پرداخت به همین معضلات هم یکسان نیست. مثلا دلیل همین آلودگی هوا در دوره ای خاص در برنامه های تلویزیونی این ورژن و پدیده های علمی است و در دوره ای دیگر کم کاری دولت و بی کفایتی مدیران محیط زیست! پس با این صراحت نمی توانید بگویید خط قرمزی در سازمان وجود ندارد.
من سه سال پیش در دولت قبل در برنامه «ویتامین 3» به موضوع آلودگی هوا پرداختم و مسئول پلیس کشور در برنامه گفت که دلیل آلودگی، بنزین های ناسالم است. آن موقع تصور این بود که اشاره به بنزین ناسالم در تلویزیون یک خط قرمز است اما دیدیم که نبود. پس من به عنوان مجری باید یاد بگیرم محترمانه و با واژه های درست، سوالی را مطرح کنم و پاسخ آن را بگیرم.
یعنی تا حالا هیچ سوال محترمانه ای طرح نکرده اید که از نگاه مدیران سیما طرح آن اشتباه بوده باشد؟
تلاش دارید درباره موضوعی صحبت کنیم که من علاقه ای به آن ندارم. این ها مسائل کاملا درون خانوادگی است. مانند این است که من از شما بپرسم تا حالا شده مقاله بنویسید که آقای جیرانی آن را پاره کرده و حاضر به چاپ آن نشده است؟ واقعا دوست دارید در این مورد صحبت کنید؟ به نظرم طرح این موضوعات برای مخاطب هم جذاب نیست.
مخاطب برنامه زنده را دوست دارد چون همه اتفاقاتش در لحظه است و علاقه ای هم ندارد بداند بعد از آن چه اتفاقی رخ می دهد. هر آن چیزی که در این زمینه نیاز بوده رسانه ای شود مانند ممنوع التصویری من که در 20:30 هم مطرح شد، رسانه ای شده است. باقی موارد درون خانوادگی است.