عذر خواهی احسان علیخانی از آذری ها
احسان علیخانی که همیشه به دنبال سوژه های ناب و ویژه برای برنامه خود بوده است امسال نیز میزبان مهمانان خاصی از جمله حضور کارلوس کی روش، محسن تنابنده، خانواده پاشایی، مادر دو شهید گمنام و …بود.آزادی یک زندانی بی گناه و نمایش بخشهایی از فیلم محمد رسول الله به همراه پشت صحنه اش از بخش های ویژه برنامه “بهار نارنج” شب گذشته به مناسبت تحویل نوروز 94 با اجرای احسان علیخانی بود.
ویژه برنامه بهار نارنج به تهیه کنندگی و اجرای احسان علیخانی همچون روال ویژه برنامه های تحویل سال این تهیه کننده با نمایش دکلمه و تصاویری از حرم امام رضا (ع) شروع شد با دیده شدن دکور این برنامه و طراحی زیبا و منحصر بفردش همچنین سفره هفت سین با سبزه ای به شکل خانه خدا مخاطبان را منتظر دیدن برنامه ای جالب از علیخانی کرد.
پس از چند ثانیه و بالا آمدن دکور علیخانی وارد صحنه شد و پس از عرض سلام و احوال پرسی مخصوص خود گفت:خیلی ممنون که از ثانیه اول همراه ما هستید من و دوستانم بعد از سه ماه افتخار کنار شما بودن را داریم و تا حوالی ساعت 4 صبح همراهتان هستیم و سعی کرده ایم که دست پر به این برنامه بیاییم.
پس از نمایش تیتراژ ابتدایی بهار نارنج که با دکلمه احسان علیخانی برای امام زمان خوانده شد و کاری مشترک از رضا صادقی، سعدی شهروز، محمد علیزاده، پیام عزیزی، محمد رضا هدایتی مهدی یراحی و مرحوم مرتضی پاشایی به زبان های بندری، لری، آذری، کردی، زابلی، عربی و فارسی مجری بهار نارنج خاطر نشان کرد:من بسیار این تیتراژ را دوست دارم و از همکاران تدوینگرم که با هنر انگشتانشان تصاویر میکس شده مرتضی را باور پذیر کردند تشکر می کنم.
وی در ادامه افزود:صادقانه اعلام می کنم که برنامه ما یک اسپانسر فرهنگی دارد و آن باشگاه فرهنگی ورزشی ثامن الحجج است اولین مهمانان ما هم از این مجموعه هستند. 5 ورزشکار و یک مسئول این باشگاه از مهمانان بخش اول برنامه علیخانی بودند این تهیه کننده خطاب به فردین معصومی که یکی از مهمانان اصلی بود گفت:من یک خاطره از تو در سبزوار دارم که با اجازه ات آن را برای بینندگان می گویم. در یک مسابقه کشتی که در سبزوار برگزار می شد دکتر احمدی نژاد رئیس جمهور وقت برای تماشای بازی تو و حریفت به ورزشگاه آمده بود و مسئولان او را برای مدتی پشت در نگه داشته بودند تا شاهد برد تو باشد اما فکر می کنم تو با اختلاف 44 تا از حریفت باختی . پس از پخش فیلمی کوتاه از فعالیت های باشگاه و اعضای تیم ثامن الحجج با اجرای رامتین خدا پناهی و آیتمی از مه لقا ملاح بانوی محیط زیست ایران که به جای مراسم سوم و دهم همسرش برای شادی روح او 25 و 11 درخت کاشته بود بهار نارنج وارد بخش ماه عسلی اش شد!
مجری ماه عسل در این بخش میزبان سه زوجی بود که با ماشین عروس های عجیب به خانه بخت رفته بودند زوج اول و دوم خواهر برادرانی بودند که باهم ازدواج کرده و در ورزقان سکونت داشتند و از کامیون به عنوان ماشین عروس خود استفاده کرده بودند اما زوج سوم ساکن سبزوار و صاحب ماشین عروس جرثقیل بودند هر سه زوج شغل همسر را دلیل انتخاب این ماشین عروس ها دانستند بلد نبودن زبان فارسی از سوی دو تن از مهمانان بهار نارنج و اتفاقاتی که به دنبال آن افتاد سبب شد جمعی از هموطنان آذری ناراحت شوند و احسان علیخانی از همه آذری ها معذرت خواهی کرد و قول داد که در اسرع وقت زبان آذری یاد بگیرد.
در ادامه بهار نارنج تهیه کننده این برنامه اظهار داشت:یک آیتمی داریم که نیاز به توضیح دارد من از مهران غفوریان سید جواد رضویان علی اوجی و خشایار الوند تشکر می کنم که با وجود ترافیک کاری آخر سال آیتم های طنز را برای ما ساختند ما 4 بخش طنز داریم که از شما درخواست می کنم آنها را ببینید بعد از نمایش این بخش تعدادی از والیبالیست ها که در سال 93 برای ایران افتخار آفرینی کردند به همراه همسرانشان وارد صحنه شدند شهرام محمودی عادل غلامی پوریا فیاضی و همسرانشان از مهمانان این قسمت بودند که به همراه مجری برنامه با هم به بحث در مورد زندگی شغلشان پرداختند.
همسران آنها نیز از کمک نکردن والیبالیست ها در خانه تکانی و شهرام محمودی از جوایزی که قرار بوده به آنها داده شود و نشده صحبت کردند در این بین عادل غلامی با خنده خطاب به علیخانی گفت اگر پول دستی داری برای شب عید به من بده و علیخانی در پاسخ عنوان کرد وضع مالی ما بدتر از شماست.
تلویزیون در این روزها وضعیت مالی خوبی ندارد و از سویی برنامه سازی نمی تواند متوقف شود از مسئولان خواهش می کنم که زودتر به وضعیت آن رسیدگی کند.
در پایان این بخش شهرام محمودی عکسی سلفی از حاضرین گرفت. حوالی ساعت 21 تیتراژ بهار نارنج مجددا پخش شد و پس از آن تهیه کننده برنامه جوانترین پدر بزرگ ایران به همراه خانواده اش را که اصالتا رفسنجانی اما ساکن یزد بودند به برنامه اش دعوت کرد.
عبدالله عظیمی در 16 سالگی ازدواج کرده بود و الان در سن 35 سالگی 4 دختر، سه داماد و سه نوه داشت و همراه همسرش روی زمین های پسته مردم کار می کردند و از زندگی شان راضی بودند.
بعد از پخش فیلم کوتاهی از جمشید مشایخی، خانواده مرحوم مرتضی پاشایی برای اولین بار پس از مرگ وی به تلویزیون آمدند پدر پاشایی ضمن تبریک بهار فاطمی به مخاطبان گفت:در سالی که گذشت ما مرتضی را به خاطر بیماری سرطان از دست دادیم و دیگر دوست نداریم کسی به خاطر این بیماری عزیزش را از دست بدهد به همین دلیل یک موسسه خیریه درمانی و یک موسسه خیریه فرهنگی هنری به همت ناصر پاشایی و به نام مرتضی تاسیس کرده ایم و تصمیم داریم از افراد دیگر نیز کمک بگیریم تا هزینه درمان اشخاصی که توانایی مالی ندارند تامین شود.
وی ادامه داد:مرتضی و مصطفی از گذشته اهل هنر و موسیقی بودند اما مصطفی پس از مدتی موسیقی را رها و به زبان رو آورد اما پس از آسمانی شدن مرتضی من و مادرش از مصطفی خواستیم حرفه خوانندگی را پیش بگیرد زیرا ته صدای او شبیه مرتضی است و خواندش موجب آرام تر شدن دل من و مادرش می شود.
مادر پاشایی نیز اظهار داشت:مرتضی بسیار صبور بود و همه ما باید سعی کنیم صبوری را از او یاد بگیریم از بیماران سرطانی خواهش می کنم همچون مرتضی در مقابل این بیماری سر فرود نیاورند.
مصطفی پاشایی گفت:من و مرتضی از کودکی عاشق هم بودیم و هیچگاه کلاه سر یکدیگر نمی گذاشتیم. احسان علیخانی در این خصوص اظهار داشت:من همیشه ادب مرتضی را دوست داشتم متاسفانه افرادی بودند که هنگام بیماری مرتضی او را دروغگو و دغل کار می دانستند و بارها به من زنگ زدند و گفتند نکند برای خواندن تیتراژ ماه عسل فریب آن را بخوری اما هنگام فوتش این افراد خود را صاحب عزاهای اصلی نشان دادند من بارها به مرتضی می گفتم یک سری حرف و حدیث پشت سرت است و او می گفت من کاری به این حرفها ندارم و به کار خودم ادامه می دهم تعدادی از آدمها فقط می آمدند تا با او عکس سلفی بگیرند و خود را مطرح کنند .متاسفانه در میان بعضی از خوانندگان ما فضای رقابتی سالمی وجود ندارد حتی برخی از اندیشمندان و اساتید دانشگاه هم صحبت هایی در مورد او داشتند که به نظرم از روی بخل و نشانه کج سلیقگی آنها بود مرتضی هیچگاه موسیقی بد نخواند ودر 31 سالگی توانست به این اندازه محبوب شود زیرا متواضع بود و ساده می خواند.
در جای دیگر نیز این موضوع را مطرح کرده ام که یکبار مرتضی به من گفت:تفاوت من با تو این است که من از لحظه به لحظه زندگی نگاه در چشم عزیزان راه رفتن در خیابان و حتی چایی خوردنم بیش از تو لذت می برم.
وی در ادامه افزود:من با سونامی سرطان موافق نیستم اما امروزه بیمه سرطان از بیمه بدنه پراید هم کمتر است و خواهش می کنم به این موضوع توجه کنید. در کنار خانواده پاشایی یک خانواده دیگر نیز که زنشان مبتلا به دو سرطان سینه و غدد لنفاوی بود اما درست زمانی که پزشکان از درمانش ناامید شده بودند با توکل بر خدا بهبود پیداکرده بودند حضور داشتند در این بخش کلیپی متفاوت از تیتراژ ماه عسل 93 با صدای مرتضی پاشایی رونمایی شد و در انتهای آن برای چند لحظه لوگوی بهار نارنج به رنگ سیاه درآمد.
آهنگ هوایی کردن محمد علیزاده در جشنی که در مراسم کودکان محک گرفته شده توسط این خواننده به صورت زنده اجرا شد و بعد از آمدن بابک جهانبخش و پسرش آرتا که بعد از پدر آهسته آهسته وارد صحنه شد و نمایش کلیپی که در کنار کودکان بی سرپرست شیرخوارگاه آمنه پر کرده بود و سلفی او با این کودکان جهانبخش تصمیم گرفت به مناسبت فرا رسیدن سال جدید و تولدش زنده بخواند و آرتا از پدر خواست که این هدیه آهنگ برف باشد.
اما از این لحظه به بعد بود که سوپرایزهای اصلی علیخانی شروع شد کارلوس کی روش در آخرین لحظات حضورش در ایران به برنامه بهار نارنج آمد و گفت:از شما می خواهم که من را با نام کوچک صدا کنید.
وی ادامه داد:الان نمی خواهم در مورد مسائل پیش آمده صحبت کنم و تمرکز من و بازیکنان تیم ملی روی بازی با شیلی است کی روش خاطر نشان کرد:استقبال خوب هواداران فدراسیون و بازیکنان از مهم ترین دلایل آمدنم به ایران بود اما در جلسه ای که با آقای کفاشیان گرفته شد تصمیم گرفتیم فصلی تازه در فوتبال ایران شروع شود امیدوارم در آینده برای فوتبال اتفاقات مثبتی بیفتد زیرا ایران لایق بهترین ها در آسیا و جهان است من هیچگاه نمی توانم از ایران خداحافظی کنم زیرا حس تعلق نسبت به آن دارم.
احسان علیخانی خطاب به کی روش گفت:دی جی کالا یکی از اسپانسر های برنامه هدیه ای به شما می دهد که من پیشنهاد می کنم آن را به کسی که بیشترین اختلاف را با وی دارید مثل قلعه نوعی یا مایلی کهن بدهید کی روش اظهار داشت:من با هیچکدام از اینها مشکل شخصی ندارم و ترجیح می دهم این هدیه را به بچه های بهشت امام رضا مخصوصا بهرام پیکاسو که تصویر چهره من را کشید بدهم. این بچه ها در حقیقت اسپانسرهای معنوی ما بودند.
علیخانی عنوان کرد:یوسف رئیس این موسسه که تابستان در ماه عسل هم آمد می گفت کی روش دو بار قبل از جام جهانی و جام ملتهای آسیا بازیکنان تیم ملی را آورد و آنها را مجبور به بازی چند ساعته با بچه های بهشت امام رضا کرد من اصلا انتظار این انتخاب را از سوی کی روش نداشتم و با این صحبت او کاملا سوپرایز شدم در نهایت مجری بهار نارنج قول بازگشت کی روش به ایران را از او گرفت و با کیسه ای آجیل ایرانی سرمربی خارجی را بدرقه کرد و با خنده خطاب به مخاطبانش گفت:بعضی از ایرانیان نخودچی های خانه شان را نگه می دارند و سفت شده آن که به نوعی به درد مصالح ساختمانی می خورد در آجیل شب عیدشان می گذارند اما این آجیل ها درجه یک است پس از نمایش بازی ایران عراق و تماشای آن توسط احسان علیخانی بنیامین بهادری و تعدادی از هنرمندان درساری تهیه کننده بهار نارنج گفت:سال گذشته ما مهران مدیری را دعوت کردیم و او از بازگشتش به تلویزیون در سال جدید صحبت کرد.
خوشبختانه این اتفاق افتاد و قرار است سریال در حاشیه از ششم فروردین به روی آنتن شبکه سه سیما برود به همین منظور از تعدادی از بازیگران این سریال در برنامه دعوت کرده ایم اتفاق جالبی که در این لحظه افتاد نحوه ورود جواد رضویان و محمد رضا هدایتی همراه با فرزندانشان به صورت خوابیده به صحنه بود که به دلیل طولانی شدن زمان بالا رفتن دکور این اتفاق افتاد.
مجید صالحی نیز با دوقلوهایش که برای اولین از آنها رونمایی می شد به روی صحنه آمد و پس از مدتی با حضور سه استعداد عجیب پسر بچه ای که اسمها را برعکس می گفت دختری که با دو دستش به طور همزمان دو نقاشی متفاوت می کشید و دختری که 21 عدد را به ترتیب و به صورت برعکس حفظ می کرد به گفتگو پرداختند.
صحبت های طنز زیادی بین سه بازیگر و مجری برنامه رد و بدل شد که شیطنت های دختران صالحی و صحبتهای آن در مورد 12 عملش به جذابیت های آنها می افزود.
علیخانی گفت:نکته مشترکی که بین این سه بازیگر است احترامی که آنها به پدر و مادرانشان می گذارند می باشد.
مدتی بود که پدر و مادر مجید در بیمارستان به سر می بردند و او با تمام وجود از آنها مراقبت می کرد مادر جواد هم مدتی کسالت داشت و این دو بازیگر نهایت زحمت و تلاش را برای بهبودی عزیزانشان کشیدند.
مجید صالحی در این باره گفت:من اگر صد برابر این هم برای مادرم کار می کردم کم بود. الان که زحمات همسرم برای دو دخترم را می بینم تازه به سختی های مادرانه پی می برم حاضرم تمام دنیا را بدهم و یکبار دیگر مادرم را در آغوش بگیرم.