چهره ها

سوفیا ورگارا هنرپیشه آمریکایی از بیماری‌اش می‌گوید

سـرطـان زنـدگـی ام را تـغـیـیـر داد
وقتی «سوفیا ورگارا»، ستاره اسپانیولی زبان سریال‌های آمریکایی در سال 2000 به سرطان تیرویید مبتلا شد، تصمیم گرفت آن را رسانه‌ای نکند و در آرامش به درمانش بیندیشد.
 پزشکان هم از این فرصت استفاده کردند و با جراحی و مراقبت‌های مستمر توانستند سرطان سوفیا را درمان کنند. امروز این هنرپیشه 35 ساله و مشهور کلمبیایی پس از ایفای نقش در سریال «پول کثیف» در گفت‌وگو با مجله هلث می‌گوید که می‌توان سرطان را شکست داد.

 چرا وقتی پی بردید به سرطان تیرویید مبتلا هستید، به مردم و رسانه‌ها اطلاع ندادید و منزوی شدید؟
نمی‌خواستم از این موضوع استفاده تبلیغاتی شود. ابتلا به سرطان اتفاق قشنگی در زندگی نیست و حرف زدن درباره آن بی‌معناست. وقتی به این مرض مبتلا می‌شوید دل و دماغ حرف زدن ندارید و می‌خواهید تنها باشید. اگر حواستان نباشد و با رسانه‌ها ارتباط برقرار کنید، دیگر آرامش نخواهید داشت.

 چگونه پی بردید به سرطان مبتلا شده‌اید؟
پدر و مادر و 5 خواهر و برادرم به دیابت مبتلا هستند. آنها روزانه انسولین تزریق می‌کنند تا آثار مخرب این بیماری بر بدنشان را کاهش دهند. به دلیل سابقه وجود این بیماری در خانواده‌ام، تصمیم گرفتم پسرم «هوگو» را نزد پزشک ببرم تا از ابتلای او به دیابت پیشگیری کنم اما وقتی معاینه هوگو تمام شد، پزشک من را معاینه کرد و پی برد توده‌ای سرطانی در گردنم وجود دارد!

 واکنشتان چه بود؟
شوکه شده بودم. درد و ناراحتی نداشتم که فکر کنم به سرطان مبتلا شده‌ام. پزشکان پیشنهاد کردند جراحی کنم. مدت‌ها با خود و گروه درمانی کلنجار رفتم تا رضایت دادم گردنم را به تیغ جراحان بسپارم. جراحی 5 ساعت طول کشید و آنها توانستند بدون اینکه به اعصاب صورتم آسیبی برسد، توده سرطانی را خارج کنند.

 از آن روز به بعد هورمون تیرویید دریافت می‌کنید؟
هر روز صبح دارو می‌خورم. این دارو به بدن در کنترل متابولیسم کمک می‌کند. بیماری تیرویید می‌تواند مشکلات مختلفی مانند ریزش مو، کاهش و افزایش شدید وزن و … به‌وجود آورد. پزشکان هر 3 ماه یک بار خونم را آزمایش می‌کنند تا مطمئن شوند مشکلی وجود ندارد. من برخلاف بیشتر زنان مبتلا به سرطان خوش شانس بودم. اگر توده سرطانی در مراحل پیشرفته شناسایی می‌شد، شانس درمان از بین می‌رفت و مرگ به سراغم می‌آمد.

 تجربه رادیوتراپی و شیمی‌درمانی چگونه بود؟
2 هفته پس از آنکه جراحی انجام شد، من را به اتاقی بردند و زیر دستگاهی دراز کشیدم و رادیوتراپی شدم. خوشبختانه تجربه خوبی بود و بدنم واکنش نامناسبی نشان نداد. چند روزی در اتاق محبوس بودم تا تاثیر مواد رادیواکتیو از میان برود.

در طول دوران درمان چه کسی از پسرتان نگهداری می‌کرد؟
با اینکه برادران، خواهران و والدینم از هوگوی 10 ساله نگهداری و مراقبت می‌کردند، او ترسیده بود و هر شب گریه می‌کرد. احساس بدی داشت و حس می‌کرد من را از دست داده است. ساعت‌ها با هم صحبت کردیم تا مطمئن شد به خانه برمی‌گردم.

دوران نقاهت چگونه سپری شد؟
اگر گردن آسیب ببیند، زندگی سخت می‌شود. حدود 2 ماه نمی‌توانستم گردنم را حرکت دهم و رانندگی کنم. زمین‌گیر شده بودم. 2 بار سعی کردم گردنم را تکان دهم که درد امانم را برید و نفسم بند آمد. پزشکان برای درمان این مشکل از لیزرتراپی و دارودرمانی استفاده کردند.

 زندگی‌تان پس از ابتلا به سرطان تغییر کرد؟
سرطان باعث شد زندگی‌ام برای همیشه تغییر کند. قبل از اینکه بیمار شوم، هر روز به رستوران محبوبم می‌رفتم و هر غذایی که دوست داشتم سفارش می‌دادم و با لذت می‌خوردم اما سرطان مجبورم کرد از رژیم غذایی خاصی پیروی کنم، الکل ننوشم، سیگار نکشم، ورزش و پیاده‌روی کنم و به مشکلات کوچک و پیش‌پا افتاده زندگی اهمیت ندهم.

 برای نجات خانواده و کودکان کلمبیایی مبتلا به سرطان چه کرده‌اید؟
من حامی مالی انجمن خیریه مبارزه با سرطان در بوگوتا هستم. هر 3 ماه یک بار به ملاقات بیماران سرطانی که در بیمارستان‌های بوگوتا بستری هستند، می‌روم و در کنار والدینی که کودکانشان تحت درمان هستند می‌نشینم، با آنها گپ می‌زنم و نمی‌گذارم ناامید شوند چون باور دارم می‌توان سرطان را شکست داد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا