چهره ها

روایت تکان دهنده شهاب حسینی درباره زندگی اش

شهاب حسینی از اتفاق هولناک زندگیش گفت

شهاب حسینی که با نقش آفرینی در سریال های گناه فرشته، پوست شیر و…به درخشش بی پایانش ادامه می دهد،در یک برنامه درباره ماجرای بی هوشی چند روزه اش گفت و عنوان کرد که بعد از آن دیدش به زندگی تغییر کرده است. در ادامه این بخش از نمناک روایت شهاب حسینی از اتفاق هولناک زندگیش را میخوانید.

شهاب حسینی در برنامه همرفیق که با حضور مهدی سلطانی پخش شد، به روایت ماجرای بستری شدنش در بیمارستان در سال 1393 پرداخت و گفت:

بیماری شهاب حسینی

ماجرای بیماری شهاب حسینی در برنامه همرفیق

سال 93 دوستان یه روزی، ساعت 10 – 11 صبح در حالی که داشتم یک روز معمولی رو می‌گذروندم، کم کم یه دردی اینجا(قفسه سینه) شروع شد و گفتم عه عه و این عه ها تعجبش بیشتر می‌شد، به جایی رسیدم که دراز کشیدم و پذیرفتم گفتم اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله تموم شد و بعدشم دیگه تا رسوندنم بیمارستان، نفهمیدم و دو سه روز بعد به هوش اومدم.

چیزی که خیلی جالب بود، این بود که یه حقیقت اساسی و پرده‌ای رفت کنار، قطار را نگه داشتند و به من گفتن بفرمایید پایین، گفتم من کار دارم، خونه ام، زندگیم، زن و بچه‌ام، شغلم، اعتبارم!

گفتند بفرمایید بفرمایید، اینجا ایستگاه شماست، دیدم که منم که در اون لحظه دارم به همه چیز بی‌اعتبار می‌شم، همه چیز داره به اعتبار خودش، ادامه خودش رو پیدا می‌کنه، این منم که از ادامه باز موندم.

از اونجایی بود که وقتی خوب شدم اومدم گفتم زندگی تا حالا من و شما شطرنج بازی می‌کردیم، آدم دوست داره با مهره سفید بازی کنه، چرا چون حرکت اول با مهره سفید، تا حالا داشتم با مهره سفید باهات بازی می‌کردم اما غلط کردم و از حالا به بعد می‌خوام با مهره سیاه باهات بازی کنم، چرا چون می‌خوام حرکت اولو تو بدی و بعد من یک حرکت متناسب با تو انجام بدم.

دست از اکشن برداشتم و رو به ری اکشن آوردم، چون ما نسبت به خیلی چیزها دستمون بسته است، باید منتظر باشیم و جوری زندگی کنیم که بهترین عکس‌العمل‌ها رو داشته باشیم تا اینکه بهترین عمل‌ها، احساس کردم باید جور دیگه‌ای به زندگی نگاه کرد، با زندگی باید رفیق شد، خدا را شکر خدا فرصت دیگری داد تا بلکه بشه بهتر ازش استفاده کرد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا