آنچه در برخورد با فرد افسرده نباید گفت
هنگامی که یکی از عزیزانتان دچار افسردگی است، شما با نیت کمککردن او را نصیحت میکنید و توصیههایی ارائه میدهید. با این حال، گاهی اوقات ممکن است در برخورد با فرد افسرده دچار اشتباه شوید و کلماتی که استفاده میکنید، پیامی را که میخواهید برسانید منتقل نکنند، خصوصاً اگر درباره ماهیت افسردگی و مشکلات روحی و روانی اطلاع چندانی نداشته باشید. اگر میخواهید بدانید نحوه صحیح رفتار با فرد افسرده چگونه است با ما تا انتهای مقاله همراه باشید.
اهمیت استفاده از کلمات درست در برخورد با فرد افسرده
یادآوری این نکته مهم است که افسردگی یک اختلال روانپزشکی است و به درمان نیاز دارد، چه با دارو، چه با درمانهای روانشناختی و چه با هر دو. هنگام برخورد با فرد افسرده و زمانی که میخواهید با او درباره افسردگی صحبت کنید، تکرار باورهای کلیشهای درباره این اختلال میتواند باعث شود فرد احساس کند شرایط و احساسات او را بیاهمیت تلقی میکنید.
همه ما هنگامی که در شرایط عادی صحبت میکنیم از عباراتی استفاده کنیم که دیدگاهمان را واضح و دقیق بیان میکنند؛ اما رفتار با فرد افسرده متفاوت است و عباراتی که استفاده میکنید اهمیت ویژهای پیدا میکنند. فرد افسرده، ممکن است به دنبال شنیدن حرفهایتان احساس آسیبدیدگی کند یا فکر کند شما نسبت به او و شرایطش دچار سوءتفاهم شدهاید و یا حتی به او توهین کردهاید.
نکته مهم: گفتوگو درباره موضوع سلامت روان با نزدیکان میتواند بسیار مهم و ارزشمند باشد، اما اگر درایت، شفقت و همدلی کافی نداشته باشید، تلاش شما برای کمک به آن فرد ممکن است بیشتر از اینکه مفید باشد به ضرر او تمام شود. پس لازم است علاوه بر نیت خوب، اطلاع کافی از نحوه رفتار درست با فرد افسرده هم داشته باشید.
در برخورد با فرد افسرده چه کارهایی را نباید انجام داد؟
در حالت عادی، صحبتکردن با دیگران و ابراز احساسات بهگونهای که آنها نیز متوجه حسن نیت شما شوند، حقیقتاً یک هنر است. اما وقتی صحبت از برخورد با فرد افسرده به میان میآید، برقراری ارتباط صحیح، انتخاب کلمات مناسب برای انتقال پیام و دانستن آنچه نباید گفت حیاتی است.
به آنها نگویید بیشتر تلاش کنند
اینکه کسی به شما بگوید که بیشتر تلاش کنید، در حالی که شما تمام تلاش خود را میکنید، میتواند روحیهتان را تضعیف کند. چنین حرفی ممکن است باعث شود فرد مبتلا احساس کند وضعیتش ناامیدکننده است. بنابراین از بیان نظراتی مانند موارد زیر خودداری کنید:
- از این وضعیت بیرون بیا
- فقط کافی است کمی بیشتر تلاش کنی
علت ها و دلایل افسردگی بسیار پیچیده هستند و طبیعتاً فرد نمیتواند تمام عوامل مؤثر در روند بیماری را کنترل کند. این نکته مهم را در رابطه با نوع رفتار با فرد افسرده به خاطر داشته باشید که اختلال افسردگی به سادگیِ بیحوصلگی یا خلق تنگ نیست که از فرد درخواست کنید صحبت کند و مشکل خود را در میان بگذارد و بعد همهچیز رو به راه شود.
مانند دیابت یا کمکاری تیروئید، افسردگی نیز میتواند به این دلیل اتفاق بیفتد که بدن به اندازه کافی مواد شیمیایی مورد نیاز خود را برای عملکرد صحیح تولید نمیکند. مانند فرد مبتلا به دیابت که نمیتواند از بدن خود بخواهد انسولین بیشتری بسازد و به درمان با انسولین احتیاج دارد، افراد مبتلا به افسردگی نیز برای بهبود وضعیت خود به مداخله پزشکی و حمایت نیاز دارند.
در برخی از افراد، این مداخله میتواند به معنای مصرف داروهایی باشد که عدم تعادل شیمیایی را برطرف کرده و از این طریق به بهبود علائم افسردگی کمک میکنند. بنابراین فرد نمیتواند به خواست خودش و یکباره درمان شود.
در برخورد با فرد افسرده موضوع را بیش از حد ساده جلوه ندهید
تشویقهای شما از روی حسن نیت برای سرحالکردن و خنداندن دوستتان، شاید از نگاه شما دوستانه و حمایتکننده باشد، اما این سبک برخورد با فرد افسرده بسیار مضر است، زیرا ایندست کارها احساس غم و اندوه مرتبط با افسردگی را بیش از حد ساده و پیشپاافتاده جلوه میدهند.
همان طور که فرد افسرده نمیتواند مغز خود را مجبور کند تا سروتونین بیشتری بسازد، به همان شکل هم نمیتواند تصمیم بگیرد شاد باشد. اگرچه تمرین تفکر مثبت فواید قابل توجهی دارد، اما باید در نظر داشت که این تمرینات برای درمان افسردگی کافی نیستند.
ابراز ناباوری نکنید
اینکه یک شخص در ظاهر چگونه بهنظر میرسد لزوماً منعکسکننده احساس درونی او نیست. این موضوع درباره بسیاری از اختلالات روانپزشکی صدق میکند؛ اما درباره بیماریها و اختلالات مزمنی که گاهی اوقات نامرئی تلقی میشوند به طور ویژهتری صادق است. بنابراین، در نحوه رفتار با فرد افسرده به این نکته توجه داشته باشید که باید از بیان جملاتی مانند موارد زیر خودداری کنید:
- اما تو که افسرده بهنظر نمیآیی
- تو که اصلاً غمگین بهنظر نمیرسی
- من متوجه تفاوتی در رفتار تو نشدم
در بسیاری از موارد، دیده میشود افراد مبتلا به افسردگی و اضطراب بسیار تلاش میکنند تا در ظاهر، حال خود را خوب نشان دهند و احساس واقعیشان را از دیگران پنهان کنند. اما افکار آزاردهنده میتوانند به تدریج قوت یابند و این از ویژگیهای انواع افسردگی است؛ حتی اگر فرد تمام سعی خود را بکند تا واقعیت را در ظاهر منعکس نکند.
دلایل یک فرد افسرده برای پنهان کردن احساساتش
برخی از دلایلی که افراد ممکن است به خاطر آنها سعی کنند احساسات خود را پنهان کنند، با هم میخوانیم:
- ممکن است از واکنش دیگران نگران باشند. یعنی با خودشان فکر میکنند اگر دیگران بفهمند که من افسرده هستم آنوقت احساس خجالتزدگی، گیجی، شرمندگی، ترس یا گناه خواهم کرد.
- ممکن است نگران این باشند که در محل کار یا در خانه (در جایگاه یک والد) ناتوان دیده شوند.
- ممکن است نگران باشند که به خاطر این بیماری، محبت همسر، خانواده و دوستان خود را از دست بدهند.
اینکه فرد افسرده سعی میکند مشکل خود را پنهان کند، به این معنی نیست که میخواهد دیگران احساس واقعی او را نادیده بگیرند. بنابراین لازم است فرد شهامت زیادی به خرج دهد تا درباره دردی که احساس میکند آشکارا صحبت کند. اگر مخاطب صحبتهای او با تردید یا ناباوری به او پاسخ دهد، فرد مبتلا ممکن است در برقراری ارتباط و صحبت درباره افسردگی خود احساس ناامنی کند.
نکته مهم: این حالت میتواند باعث شود آنها به خود شک کنند. در صورتی که احساس شک و تردید با بدنامی بیماری روانی همراه شود، ممکن است بیماران را نسبت به فرآیند درمان بیمیل کند.
درد آنها را تکذیب نکنید
وقتی با دوستی صحبت میکنید که افسرده است یا دوران سختی را پشت سر میگذارد، در مقابل وسوسه مقایسه درد او با وضعیتی مشابه، مقاومت کنید. به یاد داشته باشید که درد (چه از نوع عاطفی و چه از نوع فیزیکی) نهتنها یک پدیده ذهنی، بلکه یک پدیده نسبی است.
از اظهار نظرهایی مانند موارد زیر خودداری کنید:
- شرایطت آنقدرها هم بد نیست.
- شرایطت میتوانست خیلی بدتر از این باشد.
- این تو هستی که فکر میکنی وضعیت بدی داری.
افراد افسرده همچنین منابع داخلی مورد نیاز برای مقابله با استرس به روشی مؤثر و سالم را ندارند. یعنی یک رویداد یا موقعیت ناخوشایند که ممکن است باعث آزار یا ناراحتی جزئی در شما شود، برای فرد افسرده میتواند مانند یک مانع غیر قابل عبور باشد.
این افراد غالباً به خاطر اینکه نمیتوانند دلیل واضح و روشنی برای افسردگی خود پیدا کنند، احساس نگرانی میکنند و این موضوع، میتواند وضعیت آنها را بدتر کند. اینکه زندگی یک فرد در ظاهر چگونه بهنظر میرسد، همیشه نمایانگر وضعیت و احساسات درونی او نیست و باعث تغییر آن هم نمیشود.
افسردگی به توجیه نیاز ندارد. تجربیات افراد در این زمینه بسیار شخصی و منحصربهفرد است. پس هنگام برخورد با فرد افسرده و کسی که می خواهید به او کمک کنید، این را درنظر داشته باشید که هرگز نمیتوانید با اطمینان احساسات او را بفهمید.
از مقایسه کردن آنها بپرهیزید
اگرچه افسردگی ممکن است وضعیت زندگی فرد را بدتر کند، اما نشاندهنده این نیست که شرایط فرد بد و غیر قابل تحمل است. افسردگی درباره این است که در آن لحظه فرد نسبت به وضعیت خود چقدر احساس بدی دارد.
از مقایسهکردن یا انجامدادن مسابقه «کی از همه بدبختتر است» برای اینکه نشان دهید اوضاع چه کسی از همه بدتر است، خودداری کنید. این کار واقعاً مفید نیست و میتواند باعث شود فرد مبتلا احساس کند که شما تجربه ناخوشایند او را نادیده میگیرید و ناچیز میشمارید یا به آنچه به شما میگوید گوش نمیدهید.
آنها را سرزنش نکنید
در حالی که شواهد علمی و پزشکی نشان میدهند کاهش ترکیبات شیمیایی تنظیمکننده خلق و خو در مغز در ایجاد افسردگی نقش دارد، بیان این جمله که «همهچیز ساخته و پرداخته ذهن توست» تحقیرآمیز خواهد بود. افرادی که این عبارت را میشنوند ممکن است احساس کنند دیگران آنها را به دروغ گفتن یا داستانپردازی درباره احساس خود متهم میکنند؛ پس در برخورد با فرد افسرده، از بیان عبارتهایی مانند موارد زیر خودداری کنید:
- همهچیز ساخته و پرداخته ذهن توست
- اشتباه میکنی
- اینها تصورات و تخیلات خودت است
علاوه بر این، افسردگی اغلب نهتنها در مغز فرد، بلکه در بدن او نیز وجود دارد و با علائم فیزیکی خاصی مانند درد مزمن مشخص میشود. افسردگی یک مشکل پزشکی است که نمیتوان انتظار داشت بدون درمان بهبود یابد.
نکته مهم: افسردگی مانند بسیاری از بیماریها، وضعیتی نیست که فرد در ابتلا به آن حق انتخاب داشته باشد. اگرچه محققان نتوانستهاند همه علل بالقوه این اختلال را ردیابی کنند، با این حال میدانند که عوامل بسیاری در بروز آن دخیل هستند.
عوامل کلیدی بروز افسردگی
برخی از عوامل کلیدی که در ایجاد افسردگی نقش دارند عبارتاند از:
1) ژنتیک: در افرادی که به صورت ارثی مستعد ابتلا به افسردگی هستند، برخی از عوامل محیطی ممکن است در بروز بیماری نقش داشته باشند.
2) عوامل محیطی: مانند ژنتیک، افراد همیشه نمیتوانند محرکهای محیطی مانند شرایط خانهای که در آن بزرگ شدهاند را کنترل کنند. بررسیها بهخوبی نشان میدهند افرادی که در دوران کودکی آسیبهای روحی یا بدرفتاری را تجربه کردهاند، بیشتر در معرض خطر ابتلا به افسردگی در آینده هستند.
3) استرس: استرس مزمن روزانه، مشکلات شخصی و رویدادهای مهم زندگی میتوانند در بروز افسردگی نقش داشته باشند.
اصلاح برخی از عوامل خطر که قابل کنترل هستند و نیز تغییر سبک زندگی میتواند بر بهبود علائم افسردگی تأثیر بگذارد؛ البته تغییر سبک زندگی در صورتی که فرد مبتلا آمادگی لازم را برای آن نداشته باشد، ممکن است بیتأثیر باشد. علائم افسردگی (مانند خستگی و بیانگیزگی) میتوانند فعالیت ذهنی و فیزیکی را برای فرد، خستهکننده و طاقتفرسا کنند.
بیتفاوت نباشید
وقتی فردی دچار افسردگی است، ممکن است عواطف منفی مانند احساس گناه و احساس شرمندگی داشته باشد. این افراد ممکن است احساس کنند باری بر دوش اطرافیان خود هستند. این حس حتی ممکن است به افکار مرتبط با خودکشی یا رفتارهای خودآزاری منجر شود.
دستکم گرفتن درد دیگران راهکار خوبی نیست و بهطور خاص در رفتار با فرد افسرده، این کار نه تنها مفید نیست بلکه میتواند بسیار مضر و آسیبزننده باشد.
هنگام برخورد با فرد افسرده، او را شرمنده نکنید
ممکن است گاهی اینطور به نظر برسد که فرد افسرده بسیار درگیر زندگی خود (بهطور خاص، افکار خود) است. اما این باعث نمیشود آنها افرادی خودخواه باشند. از اظهار نظرهایی مانند موارد زیر که باعث شرمساری آنها میشود اجتناب کنید:
- تو فقط به فکر خودت هستی
- دیگران هم مثل تو مشکل دارند
- تو بیش از حد به خودت فکر میکنی
اشاره به این موضوع که فرد مبتلا به دیگران اهمیت نمیدهد، نهتنها هیچ تسلی خاطری در او ایجاد نمیکند بلکه به احساس سرزنش، شرمساری و گناه او دامن میزند. فراموش نکنید افرادی که افسردگی را تجربه میکنند هنوز به دیگران اهمیت میدهند.
آنها را نادیده نگیرید
حتی اگر خودتان افسردگی بالینی را تجربه کرده باشید، ممکن است تجربه شما با دیگران متفاوت باشد. اگر هرگز افسردگی نداشتهاید، ممکن است برای شما سخت باشد با این افراد همدلی کنید. در هر صورت، اگر یکی از عزیزانتان افسرده است، بهترین کاری که میتوانید انجام دهید این است که برای یادگیری رفتار با فرد افسرده تمایل داشته و برای رویارویی با چالش منعطف و پذیرا باشید.
بهجای اینکه گفتوگو را با گفتن «من واقعاً نمیفهمم» متوقف کنید یا بگویید «میفهمم» در حالی که واقعاً متوجه نمیشوید، بهتر است به فرد اطمینان دهید که در هر وضعیتی به او اهمیت میدهید.
نکته مهم: اگر برای درک نیازهای فرد افسرده تلاش میکنید، در این مسیر صادق باشید. ابتدا با آرامش وضعیت خود را برای او توضیح دهید، سپس صبور و همواره آماده گوش دادن باشید.
از گفتن عبارتهای تکراری و کلیشهای خودداری کنید
اگرچه بسیاری از این عبارات ممکن است درست باشند، اما فردی که افسرده است توان و انگیزه توجه به این عبارات را ندارد، چه رسد به اینکه آنها را باور کند. بیان جملات پیش پا افتاده و تکراری، کلیشهها و عبارات گنگ و مبهم، آورده زیادی برای فرد افسرده به همراه ندارد تا او برای امیدواری بیشتر به آنها تکیه کند. بنابراین از بیان جملاتی مانند موارد زیر خودداری کنید:
- این نیز بگذرد
- رهاش کن
- تو از پسش برمیآیی
فرد افسرده ممکن است در تصویرسازی آینده خود با مشکل روبهرو باشد، زیرا این فرد خود را غرق در ویرانههای زمان حال میبیند. همچنین رهاکردن یا فرار از گذشته کار چندان آسانی نیست، بهخصوص برای کسی که فقدان یا ضربه روحی را تجربه کرده است.
ممکن است فکر کنید با گفتن این جمله که «در نهایت همهچیز بهتر خواهد شد»، به فرد امیدواری میدهید اما فرد افسرده ممکن است از فکرکردن به این که چقدر باید منتظر بماند سرخورده و مأیوس شود.
کاری نکردن، نکته کلیدی در رفتار با فرد افسرده
شاید در لحظه برخورد با فرد افسرده این سؤال برایتان مطرح شود که «ما چطور میتوانیم به فرد افسرده کمک کنیم؟ آیا برای برداشتن قدمهای اول، باید کار خیلی سخت و خاصی انجام بدهیم؟» کمک کردن به فرد افسرده آنقدر که فکر میکنید سخت نیست. به جای اینکه در ابتدا به فکر درمان افسردگی آنها باشید یا اینکه آنها را وادار کنید روی آینده تمرکز کنند یا گذشته را فراموش کنند، بهتر است:
- تمام تلاش خود را بکنید که در حال حاضر کنار آنها حضور داشته باشید.
- فقط در کنار آنها بنشینید و نگران گفتن حرف درست یا غلط نباشید.
- ممکن است متوجه شوید مفیدترین کاری که میتوانید برای آنها انجام دهید، تنها گوشدادن است.
فرسودگی و خستگی مفرط فرد مراقبتکننده
وقتی از کسی که افسرده است مراقبت میکنید، ممکن است در زمانهایی که احساس ناامیدی یا نگرانی میکنید حرفهای آزاردهندهای بزنید. اگر هنگامی که به صحبتهای یکی از عزیزان خود گوش میدهید، متوجه شدید که در ذهنتان ناخودآگاه به خودتان میگویید «آخر این چه اهمیتی دارد؟» میتواند نشانهای از فرسودگی و خستگی مفرط شما باشد. مطالعات نشان میدهند کسانی که از افراد مبتلا به اختلالات روحی مانند افسردگی مراقبت میکنند، خودشان هم ممکن است در خطر ابتلا قرار گیرند.
بنابراین فراموش نکنید قبل از کمککردن به دیگران، باید مراقب سلامت عاطفی و روانی خود باشید. اگر احساس ناامیدی، عصبانیت یا درماندگی میکنید، زمانی را به خودتان اختصاص داده و از چگونگی احوالات خود باخبر شوید و اطمینان حاصل کنید که خودتان هم از حمایت لازم برخوردار هستید.
جمعبندی کوتاه
کلام آخر
یافتن کلمات درست و تأثیرگذار برای صحبتکردن با فردی که احساس افسردگی میکند، دشوار است. از گفتن اینکه «در حال حاضر مطمئن نیستم چه باید بگویم» نترسید. به خاطر داشته باشید کلماتی که در ذهن دارید میتوانند بسیار تأثیرگذار باشند و اگر مراقب نباشید ممکن است کلمات، بیشتر از اینکه فایده داشته باشند، به ضرر فرد تمام شوند.
اگر فکر میکنید در گذشته حرف آزاردهندهای زدهاید، عذرخواهی کنید. توضیح دهید که مطمئن نبودید چه باید میگفتید یا اینکه در آن زمان متوجه موقعیت نبودهاید. اگر حرفهای شما در گذشته مفید نبودهاند، عذرخواهیتان میتواند به فرد کمک کند تا احساس بهتری داشته باشد.
از تجربه خودتان در برخورد با فرد افسرده بگویید
این احتمال وجود دارد که هریک از ما در ارتباط با فردی افسرده قرار بگیریم. یا شاید برای مدتی هرچند کوتاه با فردی افسرده ارتباط داشتهایم. در چنین شرایطی، دانستن اینکه در برخورد با فرد افسرده چگونه رفتار کنیم، بسیار مهم است. اگر شما هم چنین تجربهای داشتهاید، از آن برایمان بنویسید و بگویید برای کمک به فرد افسرده چه کارهایی انجام دادهاید.
منابع
https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/20220602
https://www.ncbi.nlm.nih.gov/books/NBK279284
https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC4461449
https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC3755499
https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC5513610
https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC3181668